اس آنلائن کلاس کے بارے میں
مجموعهای است ۳۲ قسمتی از فرمایشات استاد دکتر خویی برگرفته از مهمترین نکات تربیتی در کلام امیرالمومنین علیهالسلام
مجموعه ✨با فرزندم✨ از سوی گروه آموزشی Hi Sun به تمامی پدران و مادران و دغدغهمندان تعلیم و تربیت در سراسر دنیا، تقدیم میشود. امید که نقش ماندگاری در مسیر تعلیم و تربیت فرزندان عزیزمان داشته باشد.
تبصرے (0)
مجموعهای است ۳2 قسمتی از فرمایشات استاد دکتر خویی برگرفته از مهمترین نکات تربیتی در کلام امیرالمومنین علیهالسلام
تربیت را حرکت دادن متربی از نقطه موجود به نقطه مطلوب معنی کردهاند.
اگر هدف و مسیر و ابزار تربیت صحیح انتخاب شود، نتایج مثبت تربیتی حاصل خواهد شد.
باید در شناخت متربی، از خیالپردازی پرهیز کرد تا سبب خطا در سیاستگذاری تربیتی نشود.
از لوازم واقعنگری در تربیت، این است که قبول کنیم فرزندانمان، انسانهایی با نقاط قوت و ضعف هستند.
در منشور تربیتی نامه ۳۱ نهجالبلاغه، امیرالمومنین خود را با عبارت " الوالد الفان" معرفی میفرمایند.
حضرت در وصف اولین خصوصیت فرزندشان، میفرمایند: "به فرزندی که هیچگاه به همه آرزوهایش نخواهد رسید."
انسان را موجودی چهار بعدی معرفی میکنند که دارای ابعاد بیولوژیک، روانی، اجتماعی و معنوی است.
آنچه ما از فرزندانمان میبینیم، غالباً حقیقت مادی و ظاهری است نه حقیقت وجودی او.
در روایتی از معصوم داریم: " در شگفتم از کسی که این اندازه به فکر غذای جسم است، چرا دغدغه غذای فکر و روحش را ندارد؟"
اگر نگاه مربّی، جامعنگرانه نباشد، از وجه روحی متربی غافل خواهد شد.
انسان تنها مخلوق خداوند است که بزرگی او هیچ ارتباطی با جنبه جسمیاش ندارد و عظمت شخصیتی و روحی او، سبب بزرگیاش میشود.
برای اینکه فرزندان تحت تاثیر رویکردهای تربیتی ما قرار بگیرند، لازم است بتوانیم با آنها ارتباط موثری برقرار کنیم.
مهمترین شیوه ارتباط بین انسانها، ارتباط کلامی است.
برای انتقال پیامهای تربیتی از مربی به متربی، باید زبان قابل فهمی برای هر دو طرف موجود باشد.
زبان تند و سرزنش و تحقیر، بخشهای شیرین ارتباط را هم خنثی میکند.
امیرالمومنین، فرزندشان را همه وجود خودشان معرفی میکنند تا بداند که هدف از تربیت، تعالی اوست نه اثبات قدرت پدر.
در گفتگو با فرزند باید زبانشناس بود تا از لحاظ قالب و محتوا و آوا، سنجیده و مطلوب باشد.
امیرالمومنین علیهالسلام، دوره تربیت فرزند را به سه دوره هفتساله تقسیم فرمودهاند:
هفت سال اول که باید رهایش کنیم که کودکی طبیعیاش را داشته باشد.
هفت سال دوم که باید تربیتش کرد.
هفت سال سوم که بهعنوان مشاور باید در کنارش بود تا استقلال را تجربه کند.
اینکه ما دوست داریم فرزندمان زودتر بزرگ شود، خطای تربیتی ماست.
امام صادق علیهالسلام فرمودند: "اگر میخواهید جامعه را اصلاح کنید، باید سراغ سنین نوجوانی(۱۳ تا ۱۸ سال) بروید."
امیرالمؤمنین میفرمایند: "قلب نوجوان مثل زمین حاصلخیز خالی است که قدرت جذب و رویش دارد، اما قدرت تشخیص ندارد.
منظور از زمانه شناسی این است که باید تهدیدها و فرصتهای دوران تربیت فرزندان را بشناسیم.
در مقوله تربیت، بهکارگیری روش مدیریت پروژه ها(SWOT) برای ارزیابی اثربخشی فرآیند تربیت، میتواند به مربیان کمک کند.
امیرالمومنین علیهالسلام میفرمایند: "فرزندانتان را آنگونه که شما تربیت شدهاید تربیت نکنید، زیرا آنها برای زمانی دیگری آفریده شدهاند."
فرصتها و تهدیدهای هر زمانه با زمانهی دیگر متفاوت است.
با گسترش رسانهها و شبکههای اجتماعی، سرعت تغییر زمانه و تحول رفتارهای اجتماعی، از ۲۰ سال به ۳ سال کاهش یافته است.
امیرالمومنین علیهالسلام میفرمایند: "کسی که زمانهاش را بشناسد، در بنبستها نمیماند و گرفتار "چهکنمها" نمیشود.
فرزندان ما به عنوان یک نیاز طبیعی، به دنبال الگو هستند و اولین الگوها، پدر و مادر و معلم میباشند.
وقتی عدم هماهنگی بین والدین وجود دارد، چالشهای شخصیتی فرزندان حتی بیش از فرزندان طلاق است.
فرزندان ما نباید از ما پیامی بگیرند و در عمل، خلاف آن را از ما ببینند.
دوگانگی در باورها و تزلزل شخصیتی، از اثرات قول و فعل متضاد والدین است.
از خطاهای برخی والدین این است که تربیت را امری نظری و مجرد و شامل مجموعهای از دستورات برای تغییر میدانند.
وجه عملی تربیت از وجه نظری آن مهمتر بوده و موثرتر و شدیدتر و ماندگارتر است.
امام صادق علیهالسلام فرمودند: "مردم را با روشهای غیرکلامی و با عمل خود به سوی ما دعوت کنید."
امیرالمومنین در حکمت ۷۳ نهجالبلاغه فرمودند: " هرکس خودش را در مقام پیشوایی دیگران مینشاند( والدین و معلم و ...)، اول باید خودش را تربیت کند."
پروژه تربیت فرزند مشابه پروژه احداث ساختمان دارای سه پارامتر ریشه و پایه، سفتکاری و نازککاری است.
نازککاری تربیتی، بعد بیولوژیک و جسمانی و ظاهری فرزند را شامل میشود.
آسیبپذیری فرزندان در مقابل تهدیدها و مخاطرات اجتماعی، بسته به استحکام پایههای تربیتیشان متفاوت است.
از عناصر مهم در استحکام شخصیت فرزندان، صبر، ادب، حیا، غیرت و اعتماد بهنفس است.
به تعبیر قرآن کریم، زندگی نوعی حرکت تکاملی بهسوی پروردگار است.
در مسیر حرکت انسان به سوی کمال، جاذبهها و دافعههایی وجود دارد که ما را از حرکت باز میدارد.
صبر به معنای عامل بازدارنده از توقف ما در مسیر رشد است تا جاذبه و دافعه مسیر، سرگرممان نکند.
طبق فرمایش امیرالمومنین، دو دسته صبر داریم: صبر بر آنچه خوش میداری و صبر بر آنچه خوش نداری.
طبق آیات قرآن، ریشه صبر باید فق رضای الهی باشد نه تشویق و تعریف دیگران.
امیرالمومنین میفرمایند: "نسبت صبر به ایمان، مانند نسبت سر است به بدن که بدون سر، برای بدن خیری نیست و بدون صبر، برای ایمان."
چهار نوع صبر داریم: صبر بر طاعت، صبر بر معصیت، صبر بر نعمت، صبر بر مصیبت.
صبر بر طاعت را در روزهداری، بیداری نماز شب، انجام مناسک حج و ... میبینیم.
صبر بر طاعت یعنی تحمل کردن سختیهای احتمالی که در انجام عمل عبادی بر ما وارد میشود و برای رسیدن به کمال باید پذیرفت.
صبر بر نعمت یعنی وجود نعمتها ما را از خود بیخود نکند و انسان را از مسیر عبودیت خدا جدا نسازد.
هر نعمتی از خدا خواستیم، ظرفیتش را هم بخواهیم.
صبر بر معصیت، از مهمترین ویژگیهای نوجوانان و جوانان موفق است.
اگر اراده الهی را بر اراده خودمان ترجیح دادیم، میتوانیم صبر بر معصیت داشته باشیم.
داستان حضرت یوسف علیه السلام، نمونهای از انواع صبر را نشان میدهد.
صبر بر مصیبت، یعنی اینکه شکستها و مصیبتهای زندگی، انسان را نشکند و در بنبست قرار ندهد.
با نگاه صحیح به مصیبتها، میتوان آنها را به فرصت ترقی تبدیل کرد.
آزمونهای الهی را نشانه توجه ویژه خدا به خود بدانیم که بهوسیله آنها ما را رشد میدهد.
سرنوشتسازترین و موثرترین کلمه در حیات دنیوی و اخروی ما، دوحرفی مقدس "نه" است.
دین با شعار "لا اِلهَ اِلّاَ الله" آغاز میشود که اولین واژهاش، "نه" است، نه به طاغوتها و بتها.
کسانی که گرفتار انحرافات اخلاقی شدهاند، ریشهاش نگفتن "نه" بهجا و بهموقع بوده است.
باید به فرزندانمان هنر "نه" گفتن به واقعیتهای نامشروع و نامعقول را هرچند معمول جامعه شده باشند، بیاموزیم.
استقامت یعنی پایداری و گاماستواری در رسیدن به هدف
طبق آیات قرآن، پاداش استقامت در برابر ناملایمات در دنیا، در امان ماندن از خوف و حزن در این دنیا و رسیدن به بهشت الهی در جهان آخرت است.
امیرالمومنین میفرمایند: "مومن مثل کوه استواری است که هیچ طوفانی او را به لرزه و اضطراب و تنش نمیاندازد."
از شاخصههای اساسی شخصیت محکم و مطلوبی که محصول تربیت موثر والدین است، تعادل میباشد.
عدل یعنی قرار دادن هر چیزی در جای شایسته خود.
امیرالمومنین علیهالسلام فرمودند: "جاهل و نادان را نمیبینی جز در افراط یا تفریط که هر دو راه باطل است."
یکی از نشانههای عقلانیت، اعتدال و میانهروی است.
در دو جای قرآن آمده که حتی در انفاق هم نباید اسراف کرد و باید تعادل را رعایت کرد.
همه انسانها در درون، کششهای ذاتی و طبیعی و مادی دارند که به آنها "غریزه" میگوییم؛ مثل غریزه حفظ حیات که فصل مشترک حیوان و انسان است.
کششهای معنوی کمالگرایانه وجود ما، "فطرت" است که حیوانات از آن بیبهرهاند؛ مثل میل به خیر و حق.
غرایز وقتی از کنترل خارج شوند، انسان را به قعر جهنم می کشانند و اگر تحت کنترل باشند، به کمک کششهای فطری میآیند.
به قدرت کنترل غرایز حیوانی و مادی در انسان، "عفت" گفته میشود که انواع دارد: عفت زبان و شکم و ...
در روایات اسلامی داریم: "زبان، جِرمش کم و جُرمش زیاد است."
امیرالمومنین علیهالسلام فرمودند: "انسان زیر زبانش پنهان است.(با حرفزدن، شخصیت انسان برملا میشود.)
"عفت زبان" یعنی این عضو تحت کنترل دقیق انسان باشد.
در کتابهای اخلاق اسلامی، حدود بیست آفت برای زبان بیان شده مثل دروغ، غیبت، تهمت.
از ویژگیهای ابوذر غفاری به عنوان یک مسلمان کامل، کمحرفی و گزیدهگویی بیان شده است.
از تفاوتهای انسان و حیوان این است که حیوان زندگی میکند تا بخورد و انسان برعکس.
انسان فقط با سیر کردن اندیشه و بزرگ کردن روح، به تعالی و کمال میرسد.
اولین اصل در عفت شکم، این است که پرداختن به شکم، ما را از هدف خلقتمان بازندارد.
دومین اصل، اهمیت دادن به حلالخوری و پرهیز از لقمه حرام است.
ما باید هم در این دنیا در مقابل رفتارمان پاسخگو باشیم و هم در جهان آخرت.
تکلیف مسئولیتپذیری از شاخصهای شخصیت سالم و موثر است.
یکی از راهکارهای ابتدایی، واگذاری مسئولیت متناسب با سن فرزند از همان کودکی است.
فرزندان باید بیاموزند مسئولیت را بپذیرند، به بهترین شکل انجام دهند و در نهایت پاسخگو باشند.
یکی از شاخصههای اصلی شخصیت متعادل و موثر انسانی، عزت داشتن است.
عزت واقعی، بندگی خداوند را به دنبال دارد.
انسان ذاتاً عزتطلب و ذلتگریز است و خواهان تکریم شدن.
انسان عزیز، سرش را در مقابل شیطان و نفس اماره، فرود نمیآورد و برای خود احترام قائل است.
انسان اشرف مخلوقات است و ممتازترین و کریمترین آفریده الهی.
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فرمودند: " فرزندم! خودت را از تن دادن به پستیها دور نگهدار، حتی اگر تو را به همه خواستههایت برساند."
خداوند به همه ما دو ارزش عنایت فرموده: ارزش ذاتی ( کرامت) و ارزش اکتسابی ( عزت).
خداوند در قرآن به انسان، امر به احسان و عدالت کرده است.
هر ظالمی به میزان ظلمش خود را از رحمت خدا دور میکند.
طبق فرمایش امیرالمومنین علیهالسلام، ظلم سه دسته است: ظلمی که هرگز بخشیده نمیشود(شرک)، ظلمی که با توبه پاک میشود(ستم به خود)، ظلمی که هیچگاه بیکیفر نمیماند(ظلم انسانها به یکدیگر).
از منظر قرآن، زندگی ما تجارت است و پیامبران آمدهاند که به ما علم "تجارت زندگی" بیاموزند.
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فرمودند: "به حساب خود برسید، قبل از آنکه در جای دیگر به حساب شما برسند."
روز قیامت اولین سوال ما، از خرج کردن عمر و جوانی است.
زندگی را میتوان "هنر و مهارت برقراری صحیح و متعادل چهار رابطه"
نوع رابطه "من" با خدا، خود، مردم و طبیعت، زندگی من در دو دنیا را خواهد ساخت.
اولین و اساسیترین گام در زندگی، شناخت "من" است که حلقه مشترک رابطهها است.
باید والدین به فرزند کمک کنند تا "من" بدون کبر و حسد و ... را بشناسد.
تنها در صورتی ارتباط ما با خدا درست شکل میگیرد که خود را "عبد" و "بنده" بدانیم.
هیچ چیز در زندگی انسان، ما را به اندازه بندگی خدا بزرگ و عزیز نمیکند.
"عبودیت" ما باید عارفانه، عابدانه و عاشقانه باشد.
سفارشات دینی به حسنخلق و امانتداری و ... حول محور ارتباط ما با مردم است.
پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله فرمودند: "هرکس به دیگران رحم نکند، خدا به او رحم نخواهد کرد."
مبنای رابطه انسان مومن و متعهد با مردم، برپایه "رحمت" است.
سومین محور ارتباطی که زندگی هر دو جهان ما و سرنوشت ما را تعیین میکند، ارتباط ما با دنیاست.
تعریف از دنیا، مجموعه داشتهها و خواستههای مادی هر فرد است.
در عین حال که اسلام "دنیاگریزی" را بر مسلمان حرام کرده است، ولی هشدار داده که دنیا تو را از آخرت غافل نکند.
امیرالمومنین علی علیهالسلام فرمودند: " زهد آن است که تو مالک دنیا باشی، نه دنیا مالک تو."
وقتی حضرت نوح از خدا درباره نجات فرزندش درخواست کرد، پروردگار فرزندش را "عمل غیرصالح" نامید.
از ویژگیهای اسلام، تاکید بر ضرورت جهد و تلاش و عمل است که بر اساس آن قضاوت خواهیم شد.
فعل انسان عاقل، یا برگرفته از فکر اوست یا عواطف او. پس برای فعل سالم، باید فکر و دل سالم داشت.
اولین بلوغ ملموس در فرزندان، بلوغ جسمی و جنسی آنهاست.
بلوغ فکری، عقلی، اجتماعی و عاطفی نیز باید در راستای بلوغ جسمی اتفاق بیفتد.
بلوغ عاطفی رسیدن به حالتی است که جوان خودش بتواند به طور مستقل ارزیابی منطقی از خواهشهای نفسانیاش داشته باشد.
بلوغ فکری به معنای بزرگاندیشی و جدیانگاری زندگی است.
در جامعه کنونی، سن بلوغ فکری و عقلی فرزندان ما عقب افتاده است.
بزرگ شدن برای انسان، به بزرگی فکر و عقل و همت اوست.
بلوغ اجتماعی به معنای تنظیم روابط با دیگران، فاصلهگذاریهای ایمن با افراد و نگهداری خود از مخاطرات حضور در اجتماع است.
حس گریز از اجتماع در فرزندان، میتواند نشانه مشکل باشد.
در رفتار اجتماعی پسندیده و بالغانه، فرزندان ما نه ظلم میکنند نه ظلم میبینند.
اصل خوشبینی در مقابل بدبینی و بددلی است که از بیماریهای روحی بهشمار میروند.
از تکالیف شرعی و اخلاقی این است که تا میتوانیم رفتار مسلمین را حمل بر صحت کنیم.
سادهلوحی، کنار گذاشتن تعقل در رفتار با دیگران است.
