اللّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي
نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ رَسُولَكَ . اللّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ
لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ . اللّٰهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ
فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي . اللّهُمَّ لَاتُمِتْنِي
مِيْتَةً جاهِلِيَّةً، وَلَا تُزِغْ قَلْبِي بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنِي .
تقسیم دعا به بخشهای مختلف:
معرفت به سه دسته تقسیم میشود: معرفت خدا، معرفت پیامبر، و
معرفت حجت.
ترتیب معرفتها: چگونه اگر خدا را نشناسیم، نمیتوانیم پیامبر
را بشناسیم؟ در حالی که در روایات دیگر، شناخت خدا از طریق اهل بیت و پیامبر معرفی
شده است. چگونه میتوان این دو دسته روایات را با یکدیگر جمع کرد؟
برای تبیین بهتر این مطالب، به نکات زیر توجه شود:
بیشترین مباحث کلامی و فلسفی پیرامون اثبات وجود یا ضرورت
خدا و رسول است، اما کمتر به معرفت خدا و پیامبر پرداخته میشود. در آیات و روایات،
تأکید بر معرفت است، نه اثبات. دلیل این موضوع این است که علت اصلی انکار خدا و پیامبر
یا دین، تصور اشتباه درباره آنهاست. بسیاری آنچه را که فکر میکنند خدا یا پیامبر
است، انکار میکنند، زیرا دچار عدم معرفت هستند.
معرفتی که در آیات و روایات مطرح شده، با آنچه در کتابهای
کلامی و فلسفی آمده، تفاوت دارد.
مصداق حقیقی برخی مفاهیم چیست؟ مثلاً مصداق سیاهی، آهن یا
زغال نیست، بلکه خود سیاهی است. در لسان اهل بیت، مصادیق حقیقی به گونهای دیگر تبیین
شدهاند. مثلاً مصداق عالم کسی است که "صدق فعله قوله...". کسی که این
گونه نباشد، عالم نیست.
"إِنَّکُمْ لَاتَکُونُونَ صَالِحِینَ حَتی
تَعْرِفُوا، وَ لَا تَعْرِفُونَ حَتی تُصَدِّقُوا، وَ لَا تُصَدِّقُونَ حَتی
تُسَلِّمُوا."
معرفتی که به همراه تسلیم باشد، حقیقت معرفت است. همه اینها
باید با هم باشد تا معرفت کامل شود.
خدا باید خود را به انسان بشناساند. به اصطلاح، معرفت صنع
خداست. در شناخت معمولی، شناخت به چیزی منوط به خواست معلوم نیست؛ بلکه عالم از
راههای خاص وارد میشود و میتواند معلوم را بشناسد. اما در شناخت خدا، خدا باید
اجازه شناخت بدهد.
1. عقل: تفکر و تعقل در صنع الهی به معرفت الله منجر میشود.
2. تعلم از ذیعلم: آنچه خدا و رسول گفتهاند، یاد بگیر و
آنچه شیطان طراحی کرده را رها کن.
3. تسلیم: کسی که تسلیم خدا، پیامبر و اهل بیت باشد، معرفت
خاصی نصیب او میشود که با حقائق الایمان حاصل میشود. در زیارت جامعه کبیره، بعد
از آیه تطهیر آمده است: "فعظمتم جلاله و..." یعنی طهارت موجب میشود
عظمت الهی برسد و کسانی که طهارت بیابند، باید از اهل بیت که مطهر هستند، این
طهارت را دریافت کنند.
معرفت اثباتی و اجمالی از خداوند متعال شروع میشود و به
حجت میرسد. معرفت تفصیلی از حجت شروع شده و به خدا میرسد.
سائل
پرسید: پس از کجا ثابت میکنید که پیامبرانی و رسولانی وجود دارند؟ امام صادق علیه
السلام فرمودند: وقتی که ثابت کردیم که ما خالقی داریم، صانعی که از ما و از همه
آنچه خلق کرده متعالی است، و آن صانع حکیم است، پس جایز نیست که مخلوقات او را
ببینند، یا با او تماس داشته باشند و یا او با آنان تماس داشته باشد، و نمیتواند
با آنان مجادله کند و آنان نیز با او مجادله کنند. بنابراین ثابت شد که او سفیرانی
در میان مخلوقات و بندگانش دارد که آنان را به منافع و مصالحشان راهنمایی میکنند،
و به آنچه موجب بقایشان است هدایت میکنند و ترک آن موجب فنایشان میشود. پس ثابت
شد که امر کنندگان و نهی کنندگان از طرف حکیم علیم در میان خلق وجود دارند. و ثابت
شد که او تعبیرکنندگانی دارد که همان پیامبران و برگزیدگان از میان خلق او هستند.
آنان حکیمانی هستند که با حکمت فرستاده شدهاند و در حالات و ویژگیها با مردم
عادی شریک نیستند هرچند در آفرینش و ترکیب با آنان شریکاند. آنان از طرف خداوند
حکیم علیم با حکمت، دلایل و برهانها، و نشانههایی مانند زنده کردن مردگان و شفای
نابینایان و بیماران، تأیید شدهاند. بنابراین زمین خداوند هرگز از حجتی خالی نیست
که دارای علمی باشد که صدق گفتار رسول و وجوب عدالت او را ثابت کند.