آموزش شرح لمعه (طلاق)
dalam Fiqh Separa-Analitikalفصل اول (ارکان طلاق)
تعریف طلاق
طلاق عبارت است از: زائل کردن قید نکاح، بدون عوض و با صیغه «طالق».
ارکان طلاق
ارکان طلاق، عبارتند از صیغه، مطلِّق، مطلَّقه و إشهاد.
صیغه طلاق:
• لفظ صریح آن، «أنتِ، یا هذه، یا فلانة یا زوجتی طالق» است و الفاظ دیگر کفایت نمی¬کند؛ به دلیل اکتفاء بر موضع نص، اجماع و استصحاب بقاء زوجیّت.
فصل اول (ارکان طلاق)
ارکان طلاق
ارکان طلاق، عبارتند از صیغه، مطلِّق، مطلَّقه و إشهاد.
صیغه طلاق:
• استفاده از الفاظ «سراح»، «فراق» (که در قرآن آمده¬اند)، «خلیّة»، «بریّة» و... نیز برای طلاق مکفی نیست؛ زیرا این الفاظ صریح نبوده بلکه کنایه هستند و أصل بر بقاء نکاح است.
• شخص أخرس، با اشاره¬ای که مفهوم طلاق را برساند می¬تواند این کار را انجام دهد و انداختن پوشش روی سر زوجه، لازم نیست (شهید اول انداختن پوشش را نیز ذکر می¬کند).
• طبق أشهر القولین، کسی که قادر به تلفظ صحیح است؛ نمی¬تواند با کتابت طلاق را انجام دهد؛ چه حاضر باشد یا غائب.
• شیخ طوسی: کتابت درصورت غیبت، مجزی است به دلیل صحیحه أبی حمزه (شهید ثانی: حمل بر اضطرار می¬شود).
• طلاق با تخییر محقق نمی¬شود حتی اگر قصد طلاق کرده باشد و زوجه نیز قصد جدایی کند؛ همچنین طلاق، معلّق به شرط یا صفت صحیح نیست مگر شرطی باشد که قبلا واقع شده (مثلا: أنتِ طالق إن کان الطلاق یقع بکِ).
فصل اول (ارکان طلاق)
ارکان طلاق
ارکان طلاق، عبارتند از صیغه، مطلِّق، مطلَّقه و إشهاد.
صیغه طلاق:
• اگر شخص اراده چند طلاق در یک مجلس کند (مثلا بگوید: أنت طالق ثلاثاً)؛ فقط یک طلاق محقق می¬شود (برخلاف نظر عامّه و برخلاف نظر کسانی که می¬گویند هیچ طلاقی محقق نمی¬شود زیرا بدعت است).
طلاق دهنده:
• شرایط طلاق دهنده:
1- بالغ باشد.
2- عاقل باشد:
نکته 1: مجنون مطبّق، هیچگاه و مجنون ادواری، در زمان جنون نمی¬توانند طلاق دهند.
نکته 2: ولی می¬تواند از جانب مجنون مطبّق، درصورت وجود مصلحت و اتّصال جنون و صغر طلاق دهد و حاکم درصورت نبودن ولی یا عدم اتّصال، می¬تواند از جانب او طلاق دهد.
نکته 3: ولی نمی¬تواند از جانب صبی یا مجنون ادواری (یا هرموردی که عذر آنها موقّت است) طلاق را انجام دهد.
فصل اول (ارکان طلاق)
ارکان طلاق
طلاق دهنده:
• شرایط طلاق دهنده:
3- اختیار داشته باشد: یعنی مکرَه نباشد؛ مگر درمواردی که استثناء شده (مثلا اکراه از طرف حاکم شرع)
نکته 1: اکراه زمانی محقق می¬شود که شخص، وعده ضرر به مکرَه یا جاری مجرای او را بدهد درحالی که قدرت بر انجام آن داشته باشد و مکرَه علم یا ظن دارد که او این کار را انجام می-دهد.
نکته 2: در اکراه، فرقی نمی¬کند شخص تهدید به قتل، جرح، ضرر مالی، ضرب و شتم یا حبس شده باشد که در سه مورد اول همه مردم یکسانند ولی در بقیه، نسبت به هرکس متفاوت است که مرجع آن عرف است.
نکته 3: اگر شخص مجبور شود بین:
الف- طلاق و دفع مالی که طرف مقابل مستحق آن نیست: مصداق اکراه است.
ب- طلاق و فعلی که طرف مقابل مستحق آن است: مصداق اکراه نیست.
نکته 4: اگر شخص مجبور به طلاق دادن شود ولی خودش هم قصد طلاق کند یا زوجه دیگری یا بیش از یک زوجه را طلاق دهد؛ مصداق اکراه نیست.
فصل اول (ارکان طلاق)
ارکان طلاق
طلاق دهنده:
• شرایط طلاق دهنده:
4- قصد داشته باشد: بنابراین، اگر شخص، سهوا یا درخواب یا به غلط صیغه طلاق را جاری کرد (قصدش چیز دیگری بوده ولی اشتباهی صیغه طلاق را تلفظ کرده)؛ طلاق محقق نمی¬شود.
نکته 1: اگر کسی گمان کرد زن اجنبیه است و صیغه طلاق را جاری کرد و بعدا مشخص شد زن خودش بوده؛ بازهم طلاق جاری نمی¬شود.
نکته 2: اگر کسی صیغه طلاق جاری کرد و بعدا ادعا کرد قصدی ندارد:
اگر در طلاق رجعی و قبل از اتمام عدّه باشد: ادعایش تصدیق می¬شود.
اگر در طلاق بائن یا رجعی بعد از عدّه است: ادعایش تکذیب می¬شود مگر اینکه این ادعا متصل به جاری کردن صیغه طلاق باشد.
نکته 3: زوجه می¬تواند از جانب زوج وکیل شده و خودش را طلاق دهد؛ کما اینکه می¬تواند از جانب شخص دیگری نیز وکیل شده و زوجه او را طلاق دهد.
مطلّقه:
• شرایط مطلّقه:
1- زوجه¬ی شخصی باشد که او را طلاق می¬دهد (نه اجنبیّه).
2- ازدواج دائم بوده باشد.
3- از حیض و نفاس پاک باشد؛ اگر دخول شده، حامله نیست و زوجش حاضر است.
فصل اول (ارکان طلاق)
ارکان طلاق
مطلّقه:
• شرایط مطلّقه
3- طُهر از حیض و نفاس.
نکته 1: گذشت که اگر زوج غایب بود، می¬تواند زن را حتی در غیر طهر طلاق دهد؛ اما این غیبت باید به نحوی باشد که زوج، ظن به انتقال زوجه از طهر مواقعه به طهر دیگر داشته باشد.
نکته 2: درحکم غایب است کسی که امکان آگاهی از حال زوجه خود را ندارد؛ مثلا بخاطر حبس یا خارج شدن زن از منزل و...؛ همان طور که غایب آگاه از زوجه، درحکم حاضر می¬باشد.
4- تعیین: یعنی زوجه¬ای که می¬خواهد طلاق دهد را معیّن کند و اگر معیّن نکند، طلاق باطل است علی الأقوی.
قیل: باطل نیست بلکه می¬تواند بعدا با قرعه یا انتخاب خود، یکی از زوجات را معیّن کند.
فصل دوم (اقسام طلاق)
اقسام طلاق (بر اساس احکام تکلیفی):
الف- طلاق¬های حرام:
1- طلاق زن حائض (مگر در موارد استثناء: عدم دخول، حامله بودن و غیبت زوج).
2- طلاق زن نفساء.
3- طلاق در طهری که مجامعت انجام شده (مگر در صغیره، یائسه یا حامله).
4- طلاق سه¬گانه بدون رجوع (مجموع آن حرام است نه برخی از آن).
ب- طلاق مکروه: درصورتی طلاق مکروه است که زوجین، از لحاظ اخلاقی باهم سازگاری داشته باشند؛ که براساس اخبار و روایات وارده، هیچ چیز حلالی نزد خداوند متعال، مبغوض¬تر از طلاق نیست.
فصل دوم (اقسام طلاق)
اقسام طلاق (بر اساس احکام تکلیفی):
ج- طلاق¬های واجب: طلاق به خاطر ایلاء یا ظهار.
د- طلاق¬های مستحب:
1- طلاق به خاطر ناسازگاری و نا امیدی از حلّ آن.
2- طلاق به خاطر ترس از وقوع در معصیت (اگر واجب ندانیم).
اقسام طلاق سنّی:
• طلاق سنّی به معنی الأعمّ: مراد تمام طلاق¬های جایز است (درمقابل طلاق¬های حرام).
• طلاق سنّی به معنی الأخصّ: مراد طلاقی است که بعد از انقضاء عدّة، دوباره به ازدواج منجر شود.
اقسام طلاق سنّی به معنی الأعمّ:
الف- طلاق بائن: طلاقی است که زوج ابتداءاً حق رجوع ندارد؛ این طلاق 6 قسم است:
فصل دوم (اقسام طلاق)
اقسام طلاق سنّی به معنی الأعمّ:
الف- طلاق بائن: طلاقی که زوج ابتداءاً حق رجوع نداشته و 6 قسم است:
1- طلاق غیر المدخول بها.
2- طلاق یائسه.
3- طلاق صغیره.
نکته: در این سه قسم، عدّة و به تبع، رجوع وجود ندارد.
4- طلاق خلع.
5- طلاق مباراة.
6- طلاق سوم از سه طلاق.
نکته: در این سه طلاق، عدّة وجود دارد.
ب- طلاق رجعی: که زوج حق رجوع دارد.
ج- طلاق عدّة: ... .
فصل دوم (اقسام طلاق)
اقسام طلاق سنّی به معنی الأعمّ:
ج- طلاق عدّه: طلاق، رجوع در عدّه و طلاق در طهر دیگر.
• نکته 1: زن حرّه¬ای که 9 مرتبه به این صورت طلاق داده شود (و در هر سه طلاق 1 محلل باشد)؛ حرام ابدی می¬شود.
• نکته 2: در سایر طلاق¬های صحیح (مثل: رجوع شود و وطء نشود یا بعد از عدّه عقد نکاح جدیدی بسته شود)؛ دیگر حرام ابدی اتفاق نمی¬افتد بلکه در هر سه طلاق، حرمت محقق می¬شود.
• نکته 3: اقوی این است که طلاق خلعی که زوجین رجوع کرده¬اند نیز می¬تواند باعث حرمت ابدی شوند (با 9 بار)؛ بخلاف طلاق رجعی که عقد نکاح در عدّه بسته شده (بجای رجوع).
فصل دوم (اقسام طلاق)
با فضیلت¬ترین نوع طلاق:
• طبق روایات، طلاقی است که با شرایط انجام شده و در ایّام عدّه رجوع نشود و اگر زوج خواست، بعد از عدّه، عقد نکاح جدید انشاء کند؛ که این نوع طلاق، موجب حرمت ابدی نیز نمی¬شود.
• عبدالله بن بکیر، طبق روایتی که آن را به زراره اسناد می¬دهد؛ می¬گوید: این نوع طلاق، نیاز به محلل در دفعه سوم ندارد.
• شهید ثانی: عبدالله بن بکیر، فطحی مذهب است و نظر خود را داخل در روایت کرده و سند روایت هم مختلف نقل شده زیرا گاهی به رفاعه و گاهی به زراره نسبت داده شده.
فصل دوم (اقسام طلاق)
• قول اصحّ این است که طلاق سنّی بمعنی الأخصّ، بعد از سه مرتبه، نیاز به محلّل دارد (بخلاف قول عبدالله بن بکیر)؛ به دلیل: اخبار صحیحه و عموم آیه (فإنّ طلّقها فلا تحلّ له من بعد حتّی تنکح زوجا غیره).
• طلاق دادن زن حامله بیش از یک بار، جایز است و اگر رجوع و وطء و مجددا طلاق داده شود؛ طلاق عدّه و اگر وطء صورت نگیرد، طلاق سنّی بمعنی الأعمّ است؛ ولی طلاق سنّی بمعنی الأخصّ درمورد زن حامله، مصداق ندارد زیرا با وضع حمل از عدّه خارج می¬شود.
فصل دوم (اقسام طلاق)
طلاق متعدد:
• اگر کسی قصد طلاق بیش از یک بار دارد؛ بهتر است طلاق¬ها را در طهرهای متعدد انجام دهد نه در طهر واحد (مثلا طلاق داده، رجوع کرده و بدون وطء، مجددا درهمان طهر میخواهد طلاق دهد).
• صحت انجام چند طلاق در طهر واحد، موضع خلاف است که قول أقرب، صحّت چنین طلاقی است البته با رعایت شروط دیگر مثل اینکه در طهر مواقعه نباشد.
• رجوع بعد از طلاق، طلاق را به منزله عدم قرار می¬دهد؛ یعنی همان احکام زوجیّت قبلی باقی است؛ هرچند اثر طلاق، (مثل اینکه از طلاق سه¬گانه شمرده می¬شود و زوجه مدخول بها حساب می¬شود) ثابت است.
فصل دوم (اقسام طلاق)
• اگر شک در وقوع طلاق کرد؛ اصل این است که طلاق واقع نشده و نکاح باقی است ولی بهتر است احتیاط کند (مثلا اگر طلاق رجعی است، رجوع کند یا اگر بائن بوده، مجددا صیغه نکاح بخواند و...).
• مکروه است شخص مریض، زوجه خود را طلاق دهد و اگر طلاق داد:
الف- اگر طلاق رجعی باشد و أیام عدّه تمام نشده: هردو از هم ارث می¬برند.
ب- اگر طلاق بائن یا رجعی باشد که عدّه تمام شده: فقط زوجه از زوج، یک سال ارث می¬برد.
نکته: ارث بردن درصورتی است که زوجه ازدواج دیگری نکرده باشد و زوج در همان بیماری از دنیا برود.
فصل دوم (اقسام طلاق)
اقسام رجوع، در طلاق رجعی:
الف- رجوع قولی: که با الفاظی مثل «رجعتکِ»، «ارتجعتکِ»، «راجعتکِ»، «رددتکِ» و «امسکتکِ» انجام می¬شود.
نکته: نیت رجوع لازم نیست؛ زیرا این الفاظ صریح در رجوع هستند (قیل: در دو لفظ آخر لازم است).
ب- رجوع فعلی: که با افعالی مثل وطء، بوسیدن و لمس با شهوت محقق می¬شود؛ زیرا این افعال مثل اقوال، دالّ بر رجوع هستند و چه بسا دلالت آنها قوی¬تر از اقوال باشد و أجود این است که این افعال، همراه با قصد رجوع باشند.
ج- انکار طلاق: که دالّ بر رجوع است.
اشکال: اگر طلاق را انکار کند؛ رجوع معنا ندارد.
جواب: هدف، ثبوت نکاح است و با این انکار، هدف محقق می¬شود پس صحیح است.
نکته: اگر شخص مسلمان، زوجه ذمیّه خود را طلاق داد، رجوع به او جایز است؛ حتی اگر قائل به منع نکاح ابتدایی با ذمیّه باشیم؛ زیرا رجوع، حکم طلاق را رفع و حکم نکاح قبلی را استصحاب می¬کند؛ نه اینکه نکاح جدیدی احداث کند.
فصل دوم (اقسام طلاق)
• اگر بعد از طلاق، زوجه، منکر دخول باشد (زوج ادّعای دخول دارد)؛ سخن زوجه با قسم مقدّم است و اگر زوجه قبلا تمام مهر را گرفته، زوجه حق رجوع به نصف را ندارد؛ ولی اگر مهر را نگرفته، فقط مستحق نصف مهر است.
• اگر زوجه بعد از اینکه منکر دخول شد؛ برای اینکه تمام مهر را بگیرد، اقرار به دخول کرد؛ در استحقاق تمام مهر یا توقف آن بر اقرار مجدد زوج دو قول است؛ ولی اگر اقرار زوجه بعد از انقضاء عدّه باشد، اولی این است که مستحق تمام مهر نباشد.
• رجوع شخص أخرس، با اشاره¬ای که فهماننده رجوع باشد و یا برداشتن حجاب از سر زوجه انجام می¬شود و جمع بین هردو ضرورتی ندارد؛ بلکه اشاره به تنهایی نیز مکفی است.
• اگر زوجه ادّعای انقضاء عدّه کند؛ قول او پذیرفته می¬شود اگر احتمال انقضاء باشد.
نکته: أقل زمان انقضاء عدّه، 26 روز و دو لحظه است (یک لحظه طهر بعد از طلاق و یک لحظه از حیض سوم).
فصل دوم (اقسام طلاق)
• کمترین مدّت زمان عدّه برای کنیز، 13 روز و دو لحظه است.
• گاهی به ندرت ممکن است اقلّ مدت عدّه در حرّه، 23 روز و 3 لحظه و در کنیز، 10 روز و 3 لحظه باشد (در فرضی که بعد از وضع حمل طلاق صورت گیرد).
• اگر زوجه حامله طلاق داده شود و ادّعای ولادت فرزند داشته باشد؛ حداقل زمانی که ولادت امکان دارد، 6 ماه و2 لحظه بعد از نکاح است و اگر ادعای سقط داشته باشد (به صورت مصوّر، مضغه یا علقه)، باید دید آیا امکان آن بوده یا خیر.
• اگر زن، ادّعای انقضاء عدّه در مدت غیر متعارف کرد؛ از او قبول نمی¬شود مگر با شهادت دادن 4 زن دیگر که از امور او مطلع هستند (طبق ظاهر روایات).
فصل سوم (عدّه)
عدّه وفات زوج:
الف- برای زوجه حرّه: 4 ماه و 10 روز است.
ب- برای کنیز: 2 ماه و 5 روز است.
نکته: حتی اگر دخول نشده، زوجه صغیره یا یائسه و ازدواج موقت باشد؛ بازهم عدّه وفات همان مقادیر مذکور است.
عدّه غیر وفات (از سایر اسباب جدایی):
• اگر حیض می¬شود، دارای عادت وقتیه منظم است و دخول صورت گرفته؛ باید سه طهر، عدّه نگه دارد و اگر عادت منظم ندارد باید طبق مراحل زیر عمل کند:
اول: سعی کند حیض را تشخیص داده و سه طهر عدّه نگه دارد.
دوم: اگر مبتدئه است به عادت امثال خود عمل کند.
سوم: سه ماه عدّه نگه دارد.
فصل سوم (عدّه)
عدّه غیر وفات (از سایر اسباب جدایی):
• زنی که در سنّ حیض است ولی عادتش منظم نیست یا اصلا حیض نمی¬بیند:
الف- اگر حرّه است: باید سه ماه عدّه نگه دارد.
ب- اگر کنیز است: باید 45 روز عدّه نگه دارد.
نکته: کنیز مستقیمة الحیض، باید 2 طهر عدّه نگه دارد.
• اگر درطول سه ماه یک یا دوبار فقط حیض دیده، باید منتظر طهر سوم بماند و اگر قبل از اقصی الحمل طهر سوم را دید که عدّه منقضی می¬شود وگرنه باید 9 ماه یا یکسال صبر کند یا طهر سوم را ببیند یا وضع حمل کند و اگر هیچکدام اتفاق نیفتاد، باید بعد از 9 ماه یا یکسال، 3 ماه عدّه نگه دارد.
فصل سوم (عدّه)
عدّه زن حامله:
الف- در غیر وفات زوج: با وضع حمل (حتی سقط)، پایان می¬یابد.
ب- در وفات زوج: بین «وضع حمل» و «4 ماه و 10 روز برای حرّه یا 2 ماه و 5 روز برای کنیز»، هرکدام دورتر باشد، پایان عدّه خواهد بود.
وجوب حداد در ایّام عدّه وفات:
زوجه حره¬ای که زوجش فوت کرده، حداد (ترک زینت) بر او تا پایان عدّه واجب است و مراد از زینت، زینت عرفی است؛ مگر در هنگام ضرورت که به مقدار ضرورت باید اکتفاء شود.
نکته1: قول أقوی این است که حداد، بر کنیز واجب نیست.
نکته 2: حداد بر فوت غیر زوج واجب نیست و بلکه مکروه است در فوت غیر زوج، زن، بیش از سه شب ترک زینت کند.
فصل سوم (عدّه)
عدّه مفقود شدن زوج:
• اگر زوج مفقود شود و خبری از او نیست:
الف- اگر کسی نفقه زوجه را می¬پردازد: زوجه باید صبر کند تا زوج پیدا شود یا وفاتش (یا ارتدادش و...) ثابت شود.
ب- اگر کسی نفقه او را نمی¬پردازد: می¬تواند صبر کند یا به حاکم شرع رجوع کند تا حاکم، 4 سال جستجو کند و بعد از 4 سال می¬تواند طلاق او را بگیرد و بعد از طلاق باید عدّه نگه دارد.
• زوجه باید عدّه طلاق نگه دارد یا عدّه وفات؟
نظر مشهور: عدّه طلاق.
فائده: در مقدار عدّه، وجوب یا عدم وجوب حداد و پرداخت نفقه مشخص می¬شود.
• زوجی که مفقود شده، اگر بعد از طلاق و در ایّام عدّه پیدا شد، اولویت دارد نسبت به زوجه خودش و اگر بعد از انقضاء عدّه پیدا شد؛ هیچ اولویتی نسبت به زن ندارد؛ چه زن ازدواج دیگری کرده باشد یا نکرده باشد.
فصل سوم (عدّه)
عدّه مفقود شدن زوج:
• زوجه¬ای که همسرش مفقود شده و کسی نیست نفقه او را بپردازد؛ امام (یا حاکم شرع)، باید نفقه او را از بیت المال پرداخت کند؛ البته اگر شوهرش مالی به جا نگذاشته وگرنه باید از مال شوهر پرداخت شود.
مسائل متفرقه عدّه :
• اگر کنیزی در اثناء عدّه، آزاد شد:
الف- اگر طلاق رجعی بوده: باید عدّ حرّه را کامل کند.
ب- اگر عدّه وفات بوده: باید عدّه حرّه را کامل کند.
ج- اگر طلاق بائن بوده: باید عدّه کنیز را کامل کند.
• کافره ذمیّه بعد از طلاق گرفتن از شوهرش یا وفات او و قبل از ازدواج با شخص مسلمان، باید عدّه زن حرّه را کامل کند تا بتواند با شخص مسلمان ازدواج کند (این قول اشهر است و کسی قائل به خلاف آن نشده).
فصل سوم (عدّه)
مسائل متفرقه عدّه:
• اگر کنیز أمّ ولد (کنیزی که از مولی، صاحب فرزند است)، زوجه یا مولایش فوت کند؛ برای ازدواج مجدد، باید عدّه حرّه را نگه دارد.
• قیل: اگر مولایش فوت کند، نیاز به عدّه نیست (شهید ثانی: قول اول، أجود است).
• اگر مولی، کنیز خود را به ازدواج غیر درآورده بود:
الف- و مولی فوت کرد: کنیز نیاز به عده نگه داشتن ندارد.
ب- و کنیز از غیر طلاق گرفت و بعدا مولی بدون دخول فوت کرد:
ب-1- کنیز در عده زوج است: نیاز به عده برای فوت مولی نیست.
ب-2- عده زوج منقضی شده: در وجوب یا عدم وجوب عده برای مولی، دو نظر است.
• اگر مولی کنیز خود را آزاد کرد؛ کنیز برای ازدواج با غیر، اگر مستقیمه الحیض است باید سه طهر و اگر مسترابه است باید سه ماه عدّه نگه دارد.
• کسی که کنیزی می¬خرد یا می¬فروشد، لازم است او را استبراء نماید؛ یعنی اگر کنیز حیض می¬بیند، یک حیض از مقاربت (نه استمتاع) با او خودداری کند و اگر حیض نمی¬بیند ولی در سنّ حیض است، 45 روز از او دوری کند به نحوی که بیان شد.
فصل چهارم (احکام طلاق)
خروج زوجه در عدّه رجعیّه:
• در ایام عده رجعیه، دادن نفقه زوجه بر زوج واجب است؛ البته به شرط عدم نشوز قبل از طلاق و در ایام عده. کیفیت، کمیت و شروط نفقه، همانند قبل از طلاق است.
• حرام است زوجه در ایام عده رجعیه، از منزل زوج، در حالت اختیار خارج شود؛ حتی اگر منزل دیگری باشد غیر از منزل اولیه؛ ولی اگر منزل در شأن او نباشد، حق مطالبه دارد.
• اگر زوجه ناچار شد که از منزل خارج شود؛ اگر می¬تواند باید بعد از نیمه شب رفته و قبل از طلوع فجر برگردد و اگر نتواند، فقط باید به حدّ ضرورت از منزل خارج شود و سپس برگردد.
• خروج زوجه از منزل، چه توافقی باشد یا نباشد حرام است؛ زیرا از حقوق الهی است نه از حقوق زوجین.
• اگر زوجه هنگام طلاق رجعی در منزل نبوده، لازم است فورا بعد از طلاق به منزل برگردد؛ مگر اینکه ضرورتی باشد و اگر در سفر مباح یا مندوب است، در اینکه لازم است برگردد یا خیر؛ دو وجه است.
• زوج نیز حق ندارد زوجه را از منزل بیرون کند؛ مگر:
1- زوجه مرتکب فاحشه مبیّنه شود (برای حدّ خوردن او را خارج کند).
2- زوجه با فعل یا قول، اهل خانه را آزار دهد (می¬تواند او را به خانه دیگری منتقل کند).
فصل چهارم (احکام طلاق)
• نفقه کنیز بعد از طلاق و در أیام عدّه رجعیه نیز برگردن زوج است؛ البته به شرطی که مولی، شب و روز کنیز را در اختیار زوج قرار داده باشد و اگر منع کرده باشد، حق نفقه و سکنی ندارد.
• در طلاق بائن، نفقه زوجه برگردن زوج نیست مگر اینکه حامله باشد که تا زمان وضع حمل، نفقه و سکنی، بر عهده زوج است و قول اشهر این است که این نفقه، به حمل تعلق میگیرد نه حامل.
فصل چهارم (احکام طلاق)
• در طلاق بائن، نفقه زوجه برگردن زوج نیست مگر اینکه حامله باشد که تا زمان وضع حمل، نفقه و سکنی، بر عهده زوج است و قول اشهر این است که این نفقه، به حمل تعلق میگیرد نه حامل.
• ثمره تعلق نفقه به حمل یا حامل:
1- اگر شخص حرّ با کنیزی ازدواج کند و مولی شرط کند فرزند آنها مال او باشد (با فرض جایز بودن چنین شرطی).
2- اگر عبدی با کنیز یا حرّی ازدواج کند و مولی شرط کند فرزند، فقط مال او باشد.
در این دوفرض، اگر نفقه را متعلق به حمل بدانیم، بر زوج نفقه واجب نیست ولی اگر متعلق به حامل بدانیم، واجب است.
3- اگر نکاح فاسد و زوج حرّ باشد: اگر نفقه را متعلق به حامل بدانیم، نفقه ای بر زوج واجب نیست؛ بخلاف موردی که نفقه را متعلق به حمل بدانیم.
فصل چهارم (احکام طلاق)
• اگر منزلی که زوجه در آن طلاق داده شده، خراب شود یا عاریه بوده و صاحبش رجوع کرده یا مدّت اجاره¬اش به پایان رسیده، لازم است زوج، او را در منزل مناسب دیگری سکنی دهد و واجب است تا جایی که ممکن است منزلی نزدیک انتخاب کند.
• اگر زوج فوت کرد، وراث حق ندارند زوجه حامله را از خانه بیرون کنند؛ اما اگر حامله نباشد یا قائل نباشیم که حق سکنی دارد؛ ورثه می¬توانند خانه را بین خود تقسیم کنند.
• زمان شروع عدّه:
الف- اگر زوج حاضر است: از زمان طلاق یا فسخ یا هر سبب دیگر شروع می¬شود.
ب- اگر زوج غائب است:
ب-1- عدّه فوت: از زمان رسیدن خبر فوت است.
ب-2- عدّه طلاق: از زمان طلاق است.
Kuiz & Sijil

Tentang kursus ini
سر فصل های اصلی:
- 🔹 ارکان طلاق: شامل آموزش دقیق و لایهبهلایه صیغه طلاق، شرایط صحت آن، شرایط لازم برای طلاقدهنده و طلاقگیرنده، با تحلیل اختلافات فقهی و تبیین آثار عملی هر شرط.
- 🔹 اقسام طلاق: بررسی جامع طلاقهای واجب، حرام، مستحب و مکروه، طلاق سنی و بدعی، طلاق زن باردار، موارد متعدد طلاق، شک در تحقق طلاق، و انواع رجوع در طلاق رجعی.
- 🔹 عده و احکام مرتبط: آموزش عده در شرایط مختلف از جمله وفات، غیبت زوج، بارداری و... همراه با بررسی مسائل اختلافی، احکام نفقه زن و کنیز، زمان شروع عده و ثمره فقهی تعلق نفقه به حمل.
ویژگیهای برجسته دوره:
- مناسب برای طلاب سطوح متوسط و عالی، اساتید و پژوهشگران فقهی
- ساختار منظم و طبقهبندیشده جهت یادگیری عمیق و هدفمند
- دسترسی دائمی به فایلهای دوره برای مرور و بازبینی
- امکان شرکت در تالار گفتوگو علمی با استاد و دیگر طلاب
- ارائه سوالات تمرینی و آزمونی برای سنجش یادگیری و تعمیق مباحث