گزیده درس سیصد و هفتاد و دو
بحث در روایات باب «مَولِدِ أبِی الحَسَن مُوسَی بن جَعفَر (ع)» است و استاد این درس را با بررسی روایت پنجم باب مزبور آغاز میکند. يعقوب بن جعفر میگويد: خدمت موسى بن جعفر (ع) بودم كه مرد و زن راهبى از اهل نجران يمن، خدمت او آمدند. فضل بن سوار براى آنها اجازه ملاقات گرفت و امام فرمود: فردا آنها را نزد چاه امالخير بياور. فضل میگويد: فردا ما آنجا حاضر شديم، ديديم آن قوم هم آمدهاند؛ امام دستور داد حصيرهاى ليف خرمایى انداختند و خود نشست و مردم هم نشستند. ابتدا زن راهب مسائل بسيارى پرسيد كه امام (ع) به همگى پاسخ داد، سپس آن حضرت چيزهایى از او پرسيد كه هيچيك از آنها را نتوانست جواب دهد. آن زن اسلام آورد، آنگاه مرد راهب پيش آمد و پرسشهایی کرد و امام همه را جواب داد. مرد راهب گفت: من در دين خود نيرومند و توانا هستم و در روی زمین هيچيك از نصارى به درجه دانش من نرسد و شنيدم كه مردى در هند است كه هرگاه بخواهد در يك شبانه روز به حج بيتالمقدس مىآيد و به منزلش در هند برميگردد. من پرسيدم در كدام سرزمين است! به من گفتند: در سبذان است. من احوال او را از كسى كه به من خبر داده بود، پرسيدم. گفت: او اسمى را كه آصف همدم سليمان ميدانست و بدان وسيله تخت (بلقيس) را از شهر سبا آورد، ميداند، و خدا وصف او را در كتاب شما (قرآن) و در كتابهایى كه براى ما دينداران ديگر نازل كرده بيان نموده است. امام (ع) فرمود: برای خدا چند نام است كه دعا به وسيله آنها مستجاب مىشود؟ گفت: آن نامها بسيار است و امّا آنچه حتمى است و دعاكننده را رد نميكند هفت نام است. امام (ع) فرمود: آنچه از آنها به يادت است بگو، راهب گفت: نه، به حق خدایى كه تورات را بر موسى نازل كرد و عيسى را مايه پند جهانيان نسبت به كمال قدرت خود و آزمايش سپاسگزارى خردمندان قرار داد و محمد را بركت و رحمت ساخت و على (ع) را مايه پند و بصيرت نمود و اوصياء را از نسل او و نسل محمد مقرّر داشت كه نميدانم و چنانچه ميدانستم از شما نميپرسيدم. امام (ع) فرمود: به داستان مرد هندى باز گرد، راهب گفت: من اين نامها را شنيدهام؛ ولى حقيقت و تفسيرش را نميدانم و نيز نميدانم آنها كدام است و چگونه ميباشد و دعا با آنها چگونه است پس به راه افتادم تا به سبذان هند رسيدم و نشانى آن مرد را پرسيدم. به من گفتند: او در كوهى، صومعهاى ساخته و در سال جز دوبار بيرون نيايد و ديده نشود و هنديان عقيده دارند كه خدا براى او در صومعهاش چشمهاى شكافته ...
کافی: کتاب حجت، باب «مَولد أبی الحسن موسی بن جعفر (ع)» (روایت 5).
کوکیها و فناوریهای مشابه در سایتهای ما برای شخصیسازی محتوا و تبلیغات استفاده میشوند. شما میتوانید جزئیات بیشتر را در زیر مشاهده کرده و تنظیمات شخصی خود را تغییر دهید. با کلیک روی OK یا هر محتوایی در سایتهای ما، شما با استفاده از این کوکیها و فناوریهای مشابه موافقت میکنید.
GDPR
When you visit any of our websites, it may store or retrieve information on your browser, mostly in the form of cookies. This information might be about you, your preferences or your device and is mostly used to make the site work as you expect it to. The information does not usually directly identify you, but it can give you a more personalized web experience. Because we respect your right to privacy, you can choose not to allow some types of cookies. Click on the different category headings to find out more and manage your preferences. Please note, that blocking some types of cookies may impact your experience of the site and the services we are able to offer.