گزیده درس صد و هشتاد و دو
درس صد و هشتاد و دو از «لأنّ الأغذیة و الملبوسات امور صناعیة یحتاج کلّ ...»، شروع شده است و تا «ای لزجر التکلیف عن القبائح» ادامه دارد. یکی از دلایل حسن تکلیف این بود که انسانها دارای زندگی اجتماعی است و در این اجتماع یکی بنا، دیگری خیاط، سومی دهقان و ... است و هر کدام عملی را انجام میدهد و با همدیگر نیازهای جامعه را برآورده میسازند و در این راستا قطعاً باهم دادوستد و تعامل دارند. خود این مسئله موجب میشود که جنگ و درگیری میان آنان شکل بگیرد و فتنهها بر پا شود، در این شرائط لازم است که قانونی برای خواباندن آن جنگها، درگیریها و فتنهها وجود داشته باشد. اگر این قانون مستند به شخصی باشد که به واسطهی کامل بودن و سزاوار بودن برای فرمانبرداری از مردم و جامعه ممتاز و برتر باشد و این تنها با انجام معجزاتی خواهدبود که نشان دهد این سنت از جانب خداوند متعال است. در مرحلهی اجرای قوانین نیز باید شخصی باشد که در میان مردم ناتوان نباشد تا بتواند یکی را با برهان، دیگری را با نصیحت، سومی با جذب و ... به قانونگرایی وادار نماید. تا به حال سخن در این بود که تکلیف حسن است، ولی در ادامه مرحوم خواجه میفرماید: تکلیف بندگان از سوی خدا واجب است، چونکه تکلیف، انسان مکلف را از انجام کارهای بد و زشت باز میدارد. مرحوم علامه در شرح این سخن خواجه به دیدگاه معتزله و اشاعره اشاره میکند و به وجه وجوب تکلیف میپردازد.
کلیدواژه: نیازمندی جامعه به قانون.