خلاصه درس چهل و نُه
در این درس به چگونگی روابط معاد با روح پرداخته شده است. مسئله اصلی در این بحث این است که چگونه میتوان در عالم آخرت اثبات کرد که این شخص همان شخصی است که در دنیا بوده است؟ هدف از طرح این بحث این است که شخصیت مستمر برای انسان از دنیا تا روز قیامت ثابت شود، به نحویکه خود فاعل کارهای خوب یا زشت در دنیا، دریافت کنندة ثواب و عقاب در عالم آخرت باشد. اعتقاد به وجود روح و اینکه روح عنصر اصلی شخصیت انسان بوده و همیشه زنده است، این شخصيت مستمر و پیوسته را به اثبات می¬رساند و بر اساس آن، معاد از استحکام بیشتر و برای فهم سادهتر میگردد. علمای علم کلام با استفاده از آیات و روایات و همچنین ادله عقلی به پرسش فوق پاسخ داده است و بهترین راه را برای وحدت و پیوستگی شخصیتی انسان در عالم دنیا و آخرت، روح میدانند.
سوال بعدی این است که از کدام راه میتوان روح را برای انسان به اثبات رسانید؟ علما و اندیشمندان از رهگذر آیات و روایات و نیز دلایل عقلی برای انسان به اثبات رساندهاند که در این درس به چهار دلیل به صورت گذرا اشاره شده است. آن چهار دلیل عبارت است از: «رابطه حالات روانی با روح، رابطه ادراک با روح، روح جایگاه معقولات و اثبات روح با آیات قرآن کریم.» با توجه به آیات قرآن کریم و دلایل عقلی به این نتیجه میرسیم که نفسیت و شخصیت انسان به روح اوست که خداوند یا فرشتة مرگ در موقع مرگ او را از انسان میگیرد و با مردن هیچ آسیبی به او نرسیده و او همچنان به زندگی خود ادامه میدهد.
خودآزمایی
چگونه میتوان یگانگی و پیوستگی شخصیت انسان را در دو عالم [دنیا و آخرت] به اثبات رسانید؟
رابطهی حالات روانی انسان را با روح تبیین نمایید که این رابطه چگونه میتواند روح را به اثبات برساند؟
رابطه ادراک با روح چگونه است؟
آیا از واژه «توفی» که در برخی آیات قرآن آمده است، میتوان برای اثبات روح استدلال کرد؟