خلاصه درس دوزادهم
در این درس به چهار صفت فعلی خداوند پرداخته شده است. اولین صفت فعلی خدا، اراده است که جزء مباحث جنجالی میان متکلمان اسلامی بوده و سوالات و اشکالات فراوانی را بههمراه داشته است. به این معنا، متکلمان اسلامی در اصل وجود اراده برای خداوند اختلافنظر نداشته و ندارند، بلکه اختلاف در نوع، ماهیت، قدیم و حادث بودن آن است. اگر اراده به معنای تصمیم گرفتن بر انجام کاری باشد، از آن جهت جزء صفات فعلی است و از آیات و روایات نیز برداشت میشود که اراده جزء صفات فعلی خداوند است و از جمله در قرآن کریم آمده است: «فرمان ما به هر چیزی که ارادهاش را بکنیم، این است که میگوییم موجود شو! موجود میشود.»
دومین صفت فعلی خداوند، حکمت است. برای حکمت دو معنا ذکر شده است: یکی، اتقان و استواری فعل فاعل؛ دیگری، اقدام بر کار شایسته و پرهیز از کار زشت. سومین صفت فعلی خداوند، کلام است که این صفت هم از موضوعات اختلافی میان متکلمان اسلامی میباشد. برخی آن را قدیم و جزء صفات ذاتی و برخی دیگر آن را حادث و جزء صفات فعلی خداوند میدانند. چهارمین صفت فعلی خداوند، صدق به معنای راستگویی است. صفت صدق از آن جهت فعلی است که راست گفتن مقولهیی است که در مورد کلام الهی قابلطرح است.
خودآزمایی
صفت اراده، جزء صفات ذاتی است یا فعلی و چنانچه جزء صفات فعلی باشد به کدام دلیل؟
اراده را معنا کنید و کدام معنا با صفت فعلی خداوند سازگاری دارد؟
جایگاه اراده را در آیات و روایات بررسی کنید؟
مقصود از حکمت خداوند چیست؟
با کدام دلیل میتوان حکمت به معنای استواری و اتقان را برای خداوند به اثبات رسانید؟
آیا با قاعده حسن و قبح میتوان حکمت [اقدام بر کار شایسته و پرهیز از کار ناشایسته] را برای خدا اثبات کرد؟
آیا کلام، قدیم و جزء صفات ذاتی خداوند است یا اینکه حادث و جزء صفات فعلی خداوند میباشد؟
راست گفتن خداوند به چه معناست، آن را توضیح دهید؟