گزیده درس بیست و دو
در تقسیم سوم، مرحوم مصنف الفاظ را به مفرد و مرکب تقسیم میکند. مفرد به لفظی گفته میشود که جزئی ندارد، مانند «کتبت بالقلم» که «ب» در آن جمله به معنای «با» است؛ یعنی با قلم نوشتم. یا لفظی است که جزء دارد، امّا آن جزء لفظ بر بخشی از معنا دلالت ندارد، مانند عبدالله که «عبد» و «الله» بر ذات یک شخص دلالت دارد. مرکب به لفظی گفته میشود که جزء دارد و آن جزء در همان حال که جزء لفظ است، بر قسمتی از معنای لفظ دلالت دارد، مانند این مثال: «شراب ضرر دارد.» این عبارت از سه جزء تشکیل شده است که هر کدام از این اجزاء بر بخشی از معنای آن مرکب دلالت میکند. مرکب خودش به دو قسم تام و ناقص تقسیم میشود. مرکب تام، به مرکبی گفته میشود که دارای معنای تام و تمام است به نحوی که مخاطب وقتی جمله را میشنود، آن معنای کلی را به تمام معنا درمییابد. امّا، مرکب ناقص مفید بخشی از آن معنا است و بخش دیگر را بیان نمیکند و چنانچه مخاطب جمله مرکب ناقص را میشنود، انتظار دارد که متکلم آن جمله را تکمیل کند.
کلیدواژه: مفرد و مرکب.