گزیده درس هشتاد و پنج
از این درس استاد به سراغ باب «النهی عن الجسم و الصورة» میرود و روایات آن را ترجمه و تبیین مینماید. در این باب مرحوم کلینی هشت روایت آورده است که نخستین آن از امام صادق (ع) نقل شده است. على بن أبىحمزه مىگويد: به امام صادق (ع) گفتم: من از هشام بن حكم شنيدم كه از شما روايت كرده است، خدا جسمى است، توپر و نورانى و شناختن او ضرورى است و به هر كدام از بندگانش كه بخواهد منت مىنهد، حضرت فرمود: منزه باد كسى كه جز خود او نداند چگونه است چيزى همانند او نيست و اوست شنوا و آگاه، نه حدى دارد و نه به حس درآيد سوده نشود، حواس دركش نكنند و چيزى به او احاطه نكند نه جسم است و نه صورت، و نه ترسيم شود و نه محدود است. حدیث دوم از ابوالحسن (ع) روایت شده است: «عَنْ حَمْزَةَ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى أَبِي اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَسْأَلُهُ عَنِ اَلْجِسْمِ وَ اَلصُّورَةِ فَكَتَبَ سُبْحَانَ مَنْ "لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ" لاَ جِسْمٌ وَ لاَ صُورَةٌ: حمزة بن محمد میگويد: به حضرت ابىالحسن (ع) نوشتم و در باره جسم و صورت از او پرسيدم، حضرت نوشت: منزه باد آنكه چيزى مانندش نيست، نه جسم است و نه صورت.» در روایت سوم این باب، محمد بن زيد میگويد: خدمت امام رضا (ع) شرفياب شدم و درباره توحيد پرسيدم، حضرت آن برايم ديكته كرد. ستايش خدا را است كه همه چيز را بدون نقشه پديد آورد و به قدرت و حكمت خودش اختراع كرد آنها را از چيزى نيافريد تا اختراع صادق نيايد و علت و سببى در ميان نبود تا ابتكار صحيح نباشد آنچه را خواست چنانچه خواست با يكتایى خويش براى اظهار حكمت و حقيقت ربوبيتش آفريد، خردها او را به دست نگيرد و خاطرها به او نرسند، بينایيها دركش نكنند و در اندازه نگنجد، در آستانش تعبير ناتوان و بينایىها در ماندهاند هر گونه ستايش در مقام او نارسا است، بىپرده نهان است و بى پوشش پوشيده، ناديده شناخته شده و بىتصور ستوده گرديده و بىجسم توصيف شده، شايسته ستايشى جز خداى بزرگ متعال نيست.
کلیدواژه: کتاب توحید، باب «النهی عن الجسم و الصورة» (1 ـ 3).