گزیده درس پنجاه و شش
در درس گذشته قسمتی از روایت اول باب «حدوث العالم و اثبات المحدِث» مورد بحث و بررسی قرارگرفت و استاد در این درس بخش دیگری از روایت را ترجمه و تبیین میکند. راوی این روایت، هشام است و این روایت قدری طولانی است و توحید را نخستین اصل و مبداء دینداری میداند. در مجموع در گفتار و روش استدلال امام (ع) مسایل و نكات بسیار دقيقی وجود دارند که استاد به آن نکات به اختصار اشاره میکند. «فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ إِذَا فَرَغْتُ مِنَ الطّوَافِ فَأْتِنَا فَلَمّا فَرَغَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ أَتَاهُ الزّنْدِيقُ فَقَعَدَ بَيْنَ يَدَيْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ وَ نَحْنُ مُجْتَمِعُونَ عِنْدَهُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ (ع) لِلزّنْدِيقِ أَ تَعْلَمُ أَنّ لِلْأَرْضِ تَحْتاً وَ فَوْقاً قَالَ نَعَمْ قَالَ فَدَخَلْتَ تَحْتَهَا قَالَ لَا قَالَ فَمَا يُدْرِيكَ مَا تَحْتَهَا قَالَ لَا أَدْرِي إِلّا أَنّي أَظُنّ أَنْ لَيْسَ تَحْتَهَا شَيْءٌ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ ع فَالظّنّ عَجْزٌ لِمَا لَا تَسْتَيْقِنُ: امام صادق (ع) فرمود: چون از طواف فارغ شدم نزد ما بيا. زنديق پس از پايان طواف امام (ع) آمد و در مقابل آن حضرت نشست و ما هم اطرافش بوديم، امام (ع) به زنديق فرمود: قبول داری كه زمين زير و زبری دارد؟ گفت: آری. فرمود: زير زمين رفتهای؟ گفت: نه، فرمود: پس چه میدانی كه زير زمين چيست؟ گفت: نمیدانم؛ ولی گمان میكنم زير زمين چيزی نيست! امام فرمود: گمان نوعی درماندگی است نسبت به چيزي كه به آن يقين نتوانی كرد. امام (ع) در ادامه از زندیق میپرسد: به آسمانها رفتهاید؟ او در جواب میگوید: نه! امام (ع) فرمود: ميدانی در آن چيست؟ گفت: نه! فرمود: شگفتا از تو كه نه به مشرق رسيدی و نه به مغرب، نه به زمين فرو رفتی و نه به آسمان بالا شدی و نه از آن گذشتی تا بدانی پشت سر آسمانها چيست و با اين حال آنچه را در آنها است (نظم و تدبيری كه دلالت بر صانع حكيمی دارد) منكر گشتی، مگر عاقل چيزی را كه نفهميده انكار میكند؟!! زنديق گفت: تا به حال كسی غير شما با من اينگونه سخن نگفته است ...
کلیدواژه: کتاب توحید، باب «حدوث العالم و اثبات المحدِث» (روایت 1).