گزیده درس صد و پنج
بحث در تداوم درس قبلی دربارهی روایت دوّم باب «آخر و هو من الباب الاول» است. استاد این درس را از این عبارت شروع میکند: «وَ إِنَّمَا سُمِّيَ اللَّهُ تَعَالَى بِالْعِلْمِ بِغَيْرِ عِلْمٍ حَادِثٍ، عَلِمَ بِهِ الْأَشْيَاءَ، اسْتَعَانَ بِهِ عَلَى حِفْظِ مَا يُسْتَقْبَلُ مِنْ أَمْرِهِ وَ الرَّوِيَّةِ فِيمَا يَخْلُقُ مِنْ خَلْقِهِ ...». همانگونه که گفته شد، حدیث دوم یک روایت مفصل و طولانی است و در عین حال دارای محتوای بسیار عالی میباشد. در این روایت، راوی از امام رضا (ع) میپرسد که از یک طرف میگوییم خداوند شبیه و نظیری ندارد و از طرف دیگر، نامهایی که در مورد خدا و مخلوقات بهکار میروند مثل هم هستند، آیا این موجب نمیشود که خدا و مخلوقات شبیه هم باشد؟ به قسمتی از جواب امام (ع) در درس قبلی اشاره گردید و در این درس به ادامه پاسخ آن حضرت پرداخته میشود. امام (ع) میفرماید: اینکه به خدا هم كه عالم گفته مىشود، این به دلیل علم حادثى نیست كه چیزها را به آن دادند و بر نگهدارى امر آیندهاش و تفكر در آنچه آفریند تباه كند آنچه را از مخلوقش نابود كرده استعانت جوید كه چنانچه این علم در نزدش حاضر نبود و از او دوری كرده بود نادان و ناتوان باشد، چنانكه عالمانِ مخلوق را مىبینیم براى علم پدید آمده آنها عالم نامیده شوند، زیرا پیش از آن نادان بودند چه بسا ممکن است كه همان علم از آنها دورى كند و به نادانى برگردند. خدا را عالم نامند، زیرا به چیزى نادان نیست، پس خالق و مخلوق در اسم عالم شریك شدند؛ ولی معنای آن دو متفاوت هست.
کلیدواژه: کتاب توحید، باب «آخر و هو من الباب الاوّل» (روایت 2).