گزیده درس دوصد و چهل و هشت
بحث در بارهی دلیل تأثیرگزاری شعر بر نفوس است. به عبارت دیگر، سئوال این بود که اگر شعر حتی خلاف واقع و دروغ هم باشد، چگونه میتواند حکایت از واقع بکند؟ در جواب به این پرسش گفته شد که هر آنچه در هویت و شکلدهی شعر نقش دارد، همان تخیّل است که فرق نمیکند که موافق یا مخالف با واقع باشد و مرحوم مصنف مثالهای متعددی برای آن بیان داشت. استاد در ابتدا متن باقیمانده از درس قبلی را تطبیق میکند و سپس وارد این بحث میشود که آیا قاعدهیی برای مخیّلات وجود دارد؟ مرحوم مظفر در جواب میفرماید: مقومات شعر سه چیز است که قبلاً هم بدان اشاره گردید: وزن، الفاظ و معانی مخیله. وزن و الفاظ هر کدام قواعدی دارد که در علوم مشخصی بیان شده است و علم منطق به آن نمیپردازد، برای اینکه برای منطقدانان فقط جنبهی تخیّلی شعر اهمیت دارد. قضایای مخیله دارای قواعد مشخص و ضبطشده نیست که بتوان آن را تدوین و سپس بدان مراجعه کرد. در نتیجه تخیلات هر چه دورتر از ذهن و کمیابتر و غریبتر باشند، تأثیر بیشتری داشته و در نزد مردم از خوشایندی بیشتری برخوردار است.
کلیدواژه: قواعد شعر.