در این درس بخش دوم بحث توکل دنبال شد، در ابتدا بیان شد که استفاده از ابزار مادی با توکل منافات ندارد ولی آنچه با توکل منافات دارد نگاه استقلالی به اسباب طبیعی است. سپس به آثار توکل یا تفاوت بین متوکل و غیر متوکل پرداخته شد و گفته شد که هرچند نظام اسباب و مسببات بر نظام هستی برای شخص متوکل و غیر متوکل حاکم است، اما منحصر نمودن هستی در ماده و مادیات و نادیده گرفتن آثار غیر مادی چه در مرحله کشف و چه در مرحله داوری یک نگاه ناقص است؛ زیرا شخص متوکل با بصیرت مضاعف عمل نموده و در شرایط یکسان با غیر متوکل قطعاً زمینههای بهتر برای موفقیت از شخص غیر متوکل دارد. این مسئله با توحید افعالی نیز منطبق بوده و از نظر روانی نیز میان متوکل و غیر متوکل تفاوت دیده میشود و این در زندگی متوکلان نیز کاملا مشهود است. اما راه رسیدن به توکل سه راه تشخیص داده شدند که عبارت بودند از: معرفت به ذات و صفات کمالی خداوند، استفاده از الگوهای موفق و تقویت باور به توحید افعالی و نیز توجه بیشتر به آثار
توکل.
1. در پاسخ به کسانی که توکل را به معنای نادیده گرفتن اسباب مادی و طبیعی گرفتهاند چه میتوان گفت؟
2. درپاسخ به کسانی که نظام اسباب و مسببات حاکم بر هستی را برای متوکل و غیر متوکل یکسان میبینند، چه نقشی ویژه برای متوکل میتوان بیان کرد؟
3. با اعتقاد به توحید افعالی چگونه میتوان به نقش توکل بهتر پی برد؟
4. تفاوت متوکل و غیر متوکل را از نظر روانی تبیین نمائید.
5. چگونه با استفاده از الگوهای موفق میتوان به توکل رسید؟
6. نقش تقویت باور به توحید افعالی و نیز آثار توکل برای رسیدن به توکل را بیان نمائید.
7. راه دیگر برای رسیدن به توکل را اگر به ذهن تان میرسد بیان نمائید.