گزیده درس هفتاد و هشت
احادیث اوّل و دوّم باب «ابطال الرؤیة»، کتاب توحید در درس گذشته بررسی شد و استاد این درس را با ترجمه و تبیین روایت سوم آغاز میکند. محمد بن عبید این روایت را از امام رضا (ع) نقل کرده است؛ ایشان میگوید: برای امام رضا (ع) نامه نوشتم و از دیدن خدا و آنچه عامه و خاصه در این موضوع روایت کردهاند، سئوال کردم و خواستم این موضوع را برای من تشریح کند. حضرت جواب را با خط خودش نوشت: همه اتفاق دارند و اختلافي ميان آنها نيست كه شناسايي از راه ديدن ضروري و قطعي است، پس اگر درست باشد كه خدا به چشم ديده شود قطعا شناختن او حاصل شود، آنگاه اين شناختن بيرون از اين نيست كه يا ايمان است و يا ايمان نيست، اگر اين شناسايي از راه ديدن ايمان باشد پس شناسايي در دنيا كه از راه كسب دليل است ايمان نباشد؛ زيرا اين شناسايي ضد آن است و بايد در دنيا مؤمني وجود نداشته باشد؛ زيرا ايشان خدا را نديدهاند و اگر شناسايي از راه ديدن ايمان نباشد، شناسايي از راه كسب دليل بيرون از آن نيست كه يا در معاد نابود شود و نبايد نابود شود و يا نابود نشود، اين دليل است بر اينكه خدا با چشم ديده نشود؛ زيرا ديدن با چشم به آنچه گفتيم ميرسد. روایت چهارم از امام حسن عسکری (ع) است و احمد بن اسحاق میگوید که برای حضرت نامه نوشتم و از رؤیت خدا پرسیدم و اختلافی که مردم در این زمینه دارند؛ امام (ع) جواب نامهام را که آن جواب در ادامه روایت آمده است. استاد در ادامهی درس، روایت پنجم را هم ترجمه و تبیین میکند و این درس را به پایان میبرد. در این حدیث نقل شده است که مردى از خوارج خدمت امام باقر (ع) رسيد و عرض كرد: یا أبا جعفر چه چيز را مىپرستى؟ حضرت فرمود: خداوند متعال را میپرستم. آن مرد گفت: آیا خدا را ديدهای؟ امام (ع) فرمود: چشمها او را نبينند؛ ولى دلها او را به حقيقت ايمان ديدهاند. او با سنجش شناخته نمیشود و با حواس درك نمیگردد و همانند مردم نيست، با آياتش توصيف شده و با علامات شناخته شده است. او در قضاوت ستم نمیكند و اوست خدا سزاوار پرستشى جز او نيست. آن مرد بيرون رفت و با خود ميگفت: خدا داناتر است كه رسالت خويش را كجا قرار دهد!
کلیدواژه: کتاب توحید، باب «فی ابطال الرؤیة» (روایات 3 ـ 5).