گزیده درس دوصد و شصت و هشت
بحث در حدیث سوم باب «ما يفصل به بين دعوى المحق و المبطل في أمر الإمامة» است که محتوای آن به معجزه اهلبیت (ع) در اثبات امامت خودشان اختصاص دارد. حدیث سوم در وجه تمایز مدعی حق از مدعی باطل امامت را حبابه والبيه از اميرالمؤمنين (ع) نقل میکند. این زن بزرگوار میگوید: امام علي (ع) را در شرطةالحمیس یا محل پيش قراولان لشكر ديدم با تازيانهای که بههمراه داشت، فروشندگان ماهى جرى، مار ماهى و ماهى زمار را ميزد و ميفرمود: اى فروشندگان مسخشدگان بنىاسرائيل و لشكر بنى مروان. شخصی به نام فرات بن احنف کنار حضرت ايستاد و گفت: يا اميرالمؤمنين لشكر بنىمروان چه کسانی هستند؟ امام (ع) فرمود: افرادی هستند كه ريش را ميتراشيدند و سبيلها را تاب ميدادند، لبابه از امام (ع) میپرسد، دلیل شما بر امامت چيست؟ حضرت فرمود: آن سنگريزه را بيار، سپس امام با خاتماش آن را مهر كرد و به من فرمود: اى حبابه: هرگاه كسى ادعاى امامت كرد و توانست چنان كه ديدى این سنگریزه را مهر كند، بدان كه او امام است و اطاعت او واجب است. حبابه ادامه میدهد که بعداً من آن سنگ را خدمت امام حسن و آنگاه تا امام رضا ذکر میکند، بردم و آنها، آن سنگ را مهر کردند. محمدبن هشام نقل میکند که لبابه بعد از مهر کردن امام رضا (ع) بر آن تا نُه ماه ديگر زنده بوده است. حدیث چهارم را ابوهاشم جعفرى از امام حسن عسكرى (ع) نقل میکند که مربوط به معجزه آن امام همام در ارتباط با اثبات امامت خودش است. ابوهاشم میگويد: من خدمت امام حسن عسكرى (ع) بودم كه مردى از يمن اجازه تشرف خواست، سپس وارد شد. مردى چاق، تنومند و قدبلندی بود و به امام (ع) سلام كرد و امام (ع) جواب سلام را داد و بعد فرمود بنشیند. ابوهاشم ادامه میدهد من با خود میگفتم كاش این مرد را میشناختم! در این هنگام امام (ع) فرمود: اين شخص از فرزندان همان زن عربى است كه سنگريزهای با خود دارد كه پدرانام آن را با خاتم مهر كرده و اكنون آورده تا من آن را مهر كنم.
کلیدواژه: کتاب حجت، باب «ما يفصل به بين دعوى المحق و المبطل في أمر الإمامة» (روایات 3 ـ 4).