گزیده درس سیصد و سیزده
بحث در روایت دوم باب «مَا أمَر النَّبِي (ص) بِالنَّصيحَة لِأئِمّة المُسلِمين وَ اللزُوم لِجَماعَتِهِم وَ من هُم» است که قسمتی از این روایت در درس قبلی بررسی گردید. سخن در این بود که عثمان ثَوری از بزرگان صوفیه و اهلسنت نزد امام صادق (ع) آمد و از ایشان درخواست کرد تا خطبه خیف پیامبر اسلام را برایش بگوید. امام (ع) خطبه را برایش خواند و او تمام آن خطبه را نوشت؛ امّا وقتی بیرون آمد و بعد از اینکه متوجه شد كه براساس این خطبه، على بن ابى طالب (ع) امام و پيشوایى است كه خيرخواهياش بر ما لازم است و جماعتى كه بايد با آنها همراه بود، خاندان او هستند، سفيان نوشته را پاره كرد و به رفیقش گفت: اين خبر را به كسى نگو. استاد درس را از این عبارت شروع میکند: «فَكَتَبَهُ سُفْيَانُ ثُمَّ عَرَضَهُ عَلَيْهِ وَ رَكِبَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (ع) وَ جِئْتُ أَنَا وَ سُفْيَانُ فَلَمَّا كُنَّا فِي بَعْضِ الطَّرِيقِ قَالَ لِي كَمَا أَنْتَ حَتَّى أَنْظُرَ فِي هَذَا الْحَدِيثِ و ...». حدیث سوم از امام باقر (ع) است و در این حدیث در مورد همنشینی با پیامبر اکرم (ص) در رفیق اعلی سخن رفته است. امام باقر (ع) میفرماید: رسول خدا (ص) فرموده است: خداوند به سوى دوستش كه جان خود را در فرمانبردارى و خيرخواهى امامش به زحمت افكند، نظر نكند، جز هنگامى كه در رديف رفيق اعلى همراه ما باشد. روایت چهارم در مورد آثار تفرقه افکنی در جامعه اسلامی است و این روایت از امام صادق (ع) روایت شده است و در حدیث پنجم به سرانجام کسانی که بیعت با امام را نقض کند، اشاره شده است.
کلیدواژه: کتاب حجت، باب «مَا أمَر النَّبِي (ص) بِالنَّصيحَة لِأئِمّة المُسلِمين وَ اللزُوم لِجَماعَتِهِم وَ من هُم» (روایات 1 ـ 5).