گزیده درس صد و هشتاد و نُه
استاد در این باب به بررسی روایات باب «أنّ الأئمة علیهم السلام عِندهُم جَمیعُ الکُتُب الّتی نَزَلَت مِن عِندالله عَزّوجَل وَ أنّهُم یَعرِفَونَها عَلی اختِلافِ اَلسِنَتِها» میپردازد. مرحوم کلینی در این باب به ذکر دو روایت بسنده کرده که روایت اوّل از هشام بن حکم در مورد مسلمان شدن جاثلیق مسیحی است و روایت دوّم قدری طولانیتر از روایت اوّل به نظر میرسد، راجع به قرائت دعای الیاس نبی توسط امام صادق (ع) است. مقصود از طرح باب مذکور این است که تمام کتابهایی که از سوی خدای تبارک و تعالی نازل شده در نزد امامان معصوم بوده و این کتابها با هر زبانی که بوده، ائمه (ع) آنها را میدانسته است. حدیث دوّم این باب را مفضل میکند که در اینجا به بیان ترجمه آن اکتفا میشود. مفضل بن عمر میگويد: ما در خانه امام صادق (ع) آمديم و مىخواستيم اجازه ورود بگيريم، از پشت در شنيديم سخنى مىگويد كه عربى نيست و خيال كرديم سريانى است، سپس آن حضرت گريست و ما هم به گريه او گريستيم، و پس از آن غلام آمد و به ما اجازه ورود داد و شرفياب حضورش شديم. من عرض كردم: اصلحك الله، ما خدمت شما آمديم براى كسب اجازه ورود و شنيديم سخنى مىگفتيد كه عربى نبود و خيال كرديم سريانى باشد و سپس گريستى و ما هم براى گريه شما گريستيم. فرمود: آرى، من الياس پيغمبر را كه يكى از عبّاد بنى اسرائيل بود به خاطر آوردم و دعاى او را مىخواندم كه در سجده خود مىخواند، سپس شروع كرد به سريانى خواندن، نه بخدا من هيچ كشيش و جاثليقى نديدم كه سريانى را از آن حضرت فصيحتر بخواند، سپس آن را به زبان عربى براى ما تفسير كرد و فرمود: الياس در سجده خود مىگفت: خدايا تو را بينم كه مرا شكنجه دهى با اينكه روزهاى گرم براى تو تشنگى كشيدم؟ تو را بينم كه مرا عذاب كنى با اينكه به خاطر تو روى خود را بر خاك نهادم؟ تو را بينم كه مرا عذاب كنى با اينكه به خاطر تو از معاصى پرهيز كردم؟ تو را بينم كه مرا عذاب كنى با اينكه شبها به خاطر تو نخوابيدم؟ خدا به او وحى كرد: سرت را بردار كه من تو را عذاب نكنم، گويد: عرض كرد: اگر فرمایى عذابت نكنم و سپس عذابم كنى چه مىشود؟ مگر اين نيست كه من بنده تو ام و تو پروردگار منى؟ فرمود: خدا به او وحى كرد كه سر بردار كه من تو را عذاب نكنم، من چون وعدهاى دهم بدان وفا كنم.
کلیدواژه: کتاب حجت، باب «أنّ الأئمة (ع) عِندهُم جَمیعُ الکُتُب الّتی نَزَلَت مِن عِندالله عَزّوجَل وَ أنّهُم یَعرِفَونَها عَلی اختِلافِ اَلسِنَتِها» (روایات 1 ـ2).