گزیده درس سیزده
در درس قبلی به مراحل فکر اشاره شد و در این درس به توضیح بیشتری راجع به بدیهی و نظری پرداخته میشود. مرحوم مظفر راجع به علم بدیهی به این نکته اشاره میکند که علم بدیهی همان سرمایهی اولیه انسان است که با کمک این سرمایه میتواند معرفتهای جدیدی بدست آورد. به هر پیمانه که انسان معرفتهای بدیهی بیشتری داشته باشد مانند تاجری است که سرمایهی بیشتری دارد و با آن میتواند تجارت کند و سود بیشتری بدست آورد. از اینرو هر کسی معرفتهای بدیهی بیشتری داشته باشد، مجهولات بیشتری را تبدیل به معلومات میکند و از این جهت آن را تشبیه به رأسالمال کرده است. سپس ایشان به ترتیببندی مباحث این کتاب میپردازد و آن را در سه جزء و شش باب تنظیم نموده است. در ادامه مرحوم مصنف به سراغ بحث الفاظ میرود و طرح آن را از دو جهت مهم دانسته است: اوّل، اینکه تفهیم و تفاهم با کمک الفاظ صورت میگیرد. دوّم، اینکه تا بحث از الفاظ را مطرح نشود نه تنها که تفهیم و تفهم حاصل نمیشود، بلکه تفکر هم برای انسان مقدور نیست. البته، ایشان به مباحث تاریخی میان نحویون و عالمان منطق راجع به تفاوت علم نحو و بحث از الفاظ در منطق اشاره نکرده است و تنها به این نکته پرداخته است که علم منطق قوانین کلی اندیشه را بیان میکند و به زبان خاصی هم اختصاص ندارد و حال آنکه علم نحو به زبان عربی اختصاص دارد.
کلیدواژه: بدیهی و نظری و ترتیببندی مباحث الفاظ.