کتاب فرائد الأصول شیخ انصاری:
کارشناس محترم در این درس دو مطلب را بیان نموده است: مطلب اول: اگر در یک موردی عقل حکم بکند و شرع هم در همان مورد حکم بکند این حکم شرع دو صورت دارد: 1. گاهی این حکم شرع حکم وجودی است. مرحوم شیخ می فرماید استصحاب حکم شرعی وجودی جایز نیست. چون حکم شرعی مستند به حکم عقلی است. وحکم شرعی مستند به حکم عقلی قابل استصحاب نیست. بنابراین، این حکم شرعی قابل استصحاب نیست. 2. گاهی حکم شرعی، حکم شرعی عدمی است؛ یعنی عقل در یک موردی حکم می کند و شرع هم دقیقاً در همان مورد حکم می کند؛ منتهی حکم شرع، حکم شرعی عدمی است. حکم شرعی عدمی خود دارای دو صورت است: یک گاهی حکم شرعی مستند به حکم عقل است؛ یعنی همان علتی که باعث شده بود عقل حکم کند دقیقاً همان علت باعث شده که شرع هم حکم شرعی عدمی داشته باشد. دو گاهی حکم شرعی عدمی مستند به حکم عقل نیست؛ یعنی آن علتی که باعث شده بود عقل به آن حکم کند تفاوت دارد با علتی که باعث شده شرع به آن حکم کند. که در این خصوص سخن مرحوم شیخ نیز خالی از اشکال نیست. مطلب دوم: صاحب فصول اعتراضی به علمای اصول دارد؛ مرحوم شیخ این اعتراض را بیان می کند و سپس این اعتراض را رد می کند. اعتراض صاحب فصول: استصحاب حال عقل یعنی استصحاب کردن حکم عقلی؛ این حکم عقل گاهی حکم وجودی است و گاهی حکم عدمی؛ بنابراین استصحاب حال عقل یعنی استصحاب حکم عقلی أعم از اینکه وجودی باشد یا عدمی. مانند اینکه تصرّف در ملک غیر بدون إذن قبیح است؛ یا اینکه سوره بر ناسی در حال نسیان واجب نیست. حال که استصحاب حال عقل یعنی استصحاب حکم عقلی و حکم عقلی گاهی وجودی است و گاهی عدمی، به چه علت شما استصحاب حال عقل را منحصر کردید به یک مورد که استصحاب برائت و استصحاب عدم تکلیف باشد؟ جواب مرحوم شیخ (مرحوم شیخ در ابتداء استصحاب حال عقل را توضیح می دهد و بعد از اینکه توضیح داد علت انحصار را بیان می کند.) مرحوم شیخ می فرماید استصحاب حال عقل یعنی استصحاب عدم تکلیف، استصحاب عدم تکلیفی که شرع به آن حکم کرده بود. و لو عقل هم حکم می کند به عدم تکلیف ولی علت حکم عقل با علت حکم شرع تفاوت دارد علت حکم عقل لعدم التمییز است و علت حکم شرع لعدم البلوغ است. پس در جایی که علمای اصول می فرمایند استصحاب حال عقل یعنی استصحاب عدم تکلیف در اینجا مستصحب اولاً حکم عقلی نیست، بلکه حکم شرعی است و ثانیاً حکم شرعی مستند به حکم عقلی هم نیست؛ زیرا علت ها متفاوت است. پس در اینجا مستصحب ما حکم شرعی مستقل است. استصحاب حکم عقل صحیح نیست؛ استصحاب حکم شرعی مستند به حکم عقل هم صحیح نیست؛ لذا علمای اصول مجبورند استصحاب حال عقل را منحصر به یک موردی کنند که در آن مورد مستصحب حکم عقلی نیست و حکم شرعی مستند به حکم عقلی هم نیست و تنها موردی که این ویژیگی را دارد استصحاب عدم تکلیف است.
Cookies and similar technologies are used on our sites to personalize content and ads. You can find further details and change your personal settings below. By clicking OK, or by clicking any content on our sites, you agree to the use of these cookies and similar technologies.
GDPR
When you visit any of our websites, it may store or retrieve information on your browser, mostly in the form of cookies. This information might be about you, your preferences or your device and is mostly used to make the site work as you expect it to. The information does not usually directly identify you, but it can give you a more personalized web experience. Because we respect your right to privacy, you can choose not to allow some types of cookies. Click on the different category headings to find out more and manage your preferences. Please note, that blocking some types of cookies may impact your experience of the site and the services we are able to offer.