کتاب فرائد الأصول شیخ انصاری:
مرحوم شیخ عقیده دارند که استصحاب در شک در رافع حجت است اما در شک در مقتضی حجت نیست و سه دلیل ذکرنموده است دو دلیل آن در جلسات قبل بیان گردیده است. دلیل سوم: روایات؛ از روایات در می آید که استصحاب در شک در رافع حجت است و در مقتضی حجت نیست. روایت اول: مضمره روایت؛ زراره دو سوال می کند: سوال اول: اگر شخصی یقین دارد وضو دارد و خوابش می گیرد و یک یا دو چرت می زند، آیا ناقض وضو است یا خیر؟ (سوال از شبهه مفهومیه حکمیه است) امام می فرمایند: خوابی که هم گوش و هم چشم و هم قلب بخواب خواب است و الا خواب نیست. سوال دوم: آیا اگر کسی چرتش بیگرد و نزدیک او دست تکان دهیم و متوجه نشود، آیا نشانه خوابیدن است یا خیر؟ (سوال از شبهه موضوعیه است) حضرت فرمودند وضو باقی است تا زمانی که یقین به از بین رفتن وضو کند. در روایت زراره سه احتمال وجود دارد: احتمال اول: این احتمال را در ضمن سه مرحله بیان می کنیم. مرحله اول: جواب إن در این روایت حذف شده است. در روایت کلمه إلا وجود دارد؛ این إلا، إلای مرکبه است یعنی و إن لم یستیقن أنه قد نام، فلا یجب علیه الوضوء(جواب محذوف) یعنی اگر این شخص یقین به خوابیدن ندارد وضوء گرفتن بر او واجب نیست. در بسیاری از موارد دیده اید که جواب حذف می شود و علت به جای آن می نشیند. مرحله دوم: در قالب یک مثال این مرحله را بیان می کنیم و آن اینکه یکبار دکتر به مریض می گوید لا تأکل الرمان لحموضته؛ عرف در اینجا این انار را از علت بودن ملغی می کند و می گوید انار دخالتی در علت ندارد و ترش بودن مهم بوده است و لذا این علت را سرایت به دیگر میوه ها می دهد و می گوید آقای مریض پس لیمو هم نخور. در صغری: فانه علی یقین من وضوئه؛ این قید من وضوئه ملغی می شود یعنی دخیل در علت نیست؛ یعنی و إن لم یستیقن أنه قد نام؛ یعنی اگر این شخص یقین به خوابیدن ندارد فلا یجب علیه الوضوء؛ زیرا فانه علی یقین من وضوئه. یعنی علت اینکه وضوء بر او واجب نیست، حالت یقین است نه یقین به وضوء. خوب اگر حالت یقین علت شده است برای اینکه وضوء بر او واجب نیست، پس چرا من وضوئه ذکر شده است؟. می فرمایند از باب اینکه من وضوئه از متعلّقات یقین است نه از باب اینکه دخیل در علت است. به عبارت دیگر به جهت اینکه سؤال در مورد وضوء بوده است من وضوئه ذکر شده است نه از باب اینکه دخیل در علت است. مرحله سوم: بعد از اینکه قید من وضوئه ملغی شد و کنار گذاشتیمش الین الف و لام در الیقین می شود الف و لام جنس؛ و وقتی الف و لام جنس که شد هر وقت جنس قبلش نفی یا نهی بود مفید عموم است؛ مفید عموم که شد معنای روایت این می شود و لا ینقض الیقین بالشک أبداً. یعنی هیچ فردی از افراد یقین نباید به وسیله شک نقض شود. در احتمال اول به این نتیجه رسیدیم که استصحاب در کلیه أبواب فقه حجّت است؛ زیرا معنای لا ینقض الیقین بالشک أبدا این است که هیچ فردی از افراد یقین نباید به وسیله شک نقض شود.
Cookies and similar technologies are used on our sites to personalize content and ads. You can find further details and change your personal settings below. By clicking OK, or by clicking any content on our sites, you agree to the use of these cookies and similar technologies.
GDPR
When you visit any of our websites, it may store or retrieve information on your browser, mostly in the form of cookies. This information might be about you, your preferences or your device and is mostly used to make the site work as you expect it to. The information does not usually directly identify you, but it can give you a more personalized web experience. Because we respect your right to privacy, you can choose not to allow some types of cookies. Click on the different category headings to find out more and manage your preferences. Please note, that blocking some types of cookies may impact your experience of the site and the services we are able to offer.