گزیده درس دوصد و هفت
دو روایت از روایات چهارگانه باب «نادرُ فیه ذِکرُ الغَیب» بررسی شد که اولی راجع به چگونگی انتقال علم الهی به پیامبر اسلام و محتوای دومی دربارهای خلقت آسمانها و زمین بود. در این درس استاد حدیث سوم را ترجمه و تبیین میکند که در ارتباط با برتری اهلبیت (ع) بر انبیاء و اوصیاء است. روایت اندکی طولانی است و آن را سدیر از امام صادق (ع) نقل میکند. سدير میگويد: من، ابوبصير، يحيى بزاز و داود بن كثير در مجلس امام صادق (ع) بوديم، آن حضرت با چهره خشمگين وارد شد و زمانی که به جاى خود نشست فرمود: واعجبا از مردمانى كه گمان مىكنند ما غيب مىدانيم، غيب را جز خداوند نمىداند. سدير میگويد: وقتی حضرت از مجلس بلند شد و به منزل خود رفت، من و ابو بصير و ميسر، خدمتش رفتيم و عرض كرديم: قربانت گرديم، آنچه در باره كنيزت فرمودى، شنيديم و ما ميدانيم كه شما علم زيادى داريد و علم غيب را به شما نسبت ندهيم؟ امام (ع) فرمود: اى سدير مگر تو قرآن نمىخوانى؟ گفتم: چرا، فرمود: تو در آنچه از قرآن خواندى به آيه شریفه 40، سوره نمل برخوردى؟ «گفت آن كه نزد او بود علمى از كتاب: من آن را براى تو مىآورم پيش از آنكه چشم برهم زنى». گفتم: قربانت، من آن را خواندهام، فرمود: آن مرد را شناختى و دانستى چه علمى از كتاب نزد او بوده؟ گفتم: به من از آن خبر دهيد، فرمود: علم او به اندازه يك قطره بوده است در درياى اخضر (مديترانه) اين اندازه چيست نسبت به علم كتاب؟ ... در ادامه استاد به سراغ حدیث چهارم میرود و آن را بررسی میکند و در آن به این سئوال پاسخ داده شده است که آیا اهلبیت (ع) به غیب آگاهند؟ «عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ الْإِمَامِ يَعْلَمُ الْغَيْبَ فَقَالَ لَا وَ لَكِنْ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَعْلَمَ الشَّيْءَ أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِكَ: عمار ساباطى میگويد: از امام صادق (ع) پرسيدم كه آيا امام غيب ميداند؟ فرمود: نه، ولى هرگاه بخواهد چيزى را بداند خدا آن را به او بياموزد. همچنین استاد در این درس به سه روایت باب «أنّ الائمة (ع) اذا شاؤوا أن یعلموا علموا» هم میپردازد و درس را به پایان میبرد. احادیث اول و دوم این باب راجع به علم اهلبیت (ع) است و در حدیث سوم به این سئوال پاسخ داده شده است که آیا اهلبیت (ع) به همه چیز علم دارند یا نه؟
کلیدواژه: کتاب حجت، «نادرُ فیه ذِکرُ الغَیب (روایات 3 ـ 4» و باب «أنّ الائمة (ع) اذا شاؤوا أن یعلموا علموا (روایات 1 ـ3)».