گزیده درس دوصد و پنجاه و شش
بحث در مورد کسانی است که خدمت امام زمان (ع) مشرف شدهاند و این مسئله در روایات باب «في تسمية من رآه (ع)» انعکاس یافته است. حدیث اوّل این باب که در مورد وثاقت ابوعمرو عثمان بن سعید نزد امام هادی و امام حسن عسکری (ع) بود، در درس گذشته بررسی شد و استاد این درس را با ترجمه و تبیین حدیث دوّم شروع میکند. این حدیث به محل رؤیت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف اشاره دارد و محمد بن اسماعيل بن موسى بن جعفر كه پيرمردترين اولاد پيامبر (ص) در عراق بود، گفت آن حضرت را ميان دو مسجد (مكه و مدينه يا مسجد كوفه و سهله يا مسجد سهله و صعصعه) ديدم و او هنوز كودكى نابالغ بود. روایت سوم به شهادت حکیمه بر ولادت امام زمان (ع) میپردازد و حدیث چهارم در مورد ویژگیها و خصوصیات ظاهری امام زمان (ع) سخن میگوید. احادیث پنجم، ششم، هشتم، سیزدهم و چهاردهم در مورد رؤیت امام زمان (ع) است. از جمله در حدیث ششم، كنيز ابراهيم بن عبده نيشابورى میگويد: من با ابراهيم روى كوه صفا ايستاده بودم، آن حضرت (امام زمان عليه السلام) آمد و بالاى سر ابراهيم ايستاد و كتاب مناسكاش را بدست گرفت و با او مطالبى گفت. حدیث هفتم در مورد حدیث امام زمان (ع) است که راجع به آداب حج بیان شده است. حدیث نهم به انحراف شیعیان پس از شهادت امام حسن عسکری (ع) اشاره دارد و حدیث دهم مربوط به سیره سیاسی امام زمان (ع) است. روایت یازدهم در مورد انکار ولادت امام زمان (ع) توسط جعفر کذاب و روایت پانزدهم راجع به معجزه امام زمان عجل الله تعالی فرجه میباشد. شخصى از اهل مدائن میگويد: من با دوستم به حج رفتيم، وقتی به موقف عرفات رسيديم، جوانی را ديديم ـ سپس آن جوان توصیف میکند ـ در این هنگام گدایى نزد ما آمد، ما به او چیزی ندادیم و آن گدا نزد آن جوان رفت و درخواست کمک كرد. جوان چيزى از زمين برداشت به او داد، گدا او را بسیار دعا كرد. در این موقع جوان برخواست و از نظر ما پنهان شد. ما نزد گدا رفتيم و به او گفتيم: آن جوان به تو چه داد؟ او به ما ريگ طلاى دندانهدارى نشان داد كه قريب بيست مثقال بود. من به دوستم گفتم: مولاى ما نزد ما بود و ما ندانستيم آنگاه به جستجويش برخاستيم و تمام موقف را گشتيم و او را پیدا نتوانستیم. سپس از اهالی مكه و مدينه که در اطراف او بودند، راجع به آن جوان پرسيديم؟ آنان گفتند: او جوانى علوی است كه هر سال پياده به حج مىآيد.
کلیدواژه: کتاب حجت، باب «في تسمية من رآه (ع)» روایات 2 ـ 15).