گزیده درس پنجاه و دو
تا هنوز شش حدیث از باب اختلاف حدیث مورد بحث و بررسی قرار گرفته است و مابقی آن در این درس ترجمه و تبیین میشود. استاد درس را با بررسی حدیث هفتم آغاز میکند که این حدیث از امام صادق (ع) نقل شده است. سماعه میگويد از امام صادق (ع) پرسيدم: مردي است که دو نفر از هم مذهبانش نسبت به یک مسئله دو روایت مختلف برايش نقل میکنند، يکی امرش میکند و ديگری نهي میکند، در این مورد تکلیف آن مرد چیست؟ فرمود: تأخير اندازد تا آنکه را به واقع خبرش میدهد (امام زمانش را) ملاقات کند، و تا زمان ملاقاتش خود مختار است. در روایت ديگری است، به هر کدام از آن دو روایت که با رضايت خاطر عمل کنيد تو را روا است. «عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ (ع) قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ اخْتَلَفَ عَلَيْهِ رَجُلَانِ مِنْ أَهْلِ دِينِهِ فِي أَمْرٍ كِلَاهُمَا يَرْوِيهِ أَحَدُهُمَا يَأْمُرُ بِأَخْذِهِ وَ الْ آخَرُ يَنْهَاهُ عَنْهُ كَيْفَ يَصْنَعُ فَقَالَ يُرْجِئُهُ حَتّی يَلْقَی مَنْ يُخْبِرُهُ فَهُوَ فِي سَعَةٍ حَتّی يَلْقَاهُ وَ فِي رِوایَة أُخْرَی بِأَيّهِمَا أَخَذْتَ مِنْ بَابِ التّسْلِيمِ وَسِعَكَ.» در حدیث هشتم، راوی نقل میکند امام صادق (ع) به من فرمود: اگر من امسال حديثى به تو گويم و سال آينده كه بیایی خلاف آن را برایت بگويم به كدام يك از این دو حديث عمل مىكنى؟ گفتم: به حدیث دوم. حضرت فرمود: خدايت بيامرزد. در روایت نهم، ابن خنيس میگويد: خدمت امام صادق (ع) عرض كردم: اگر حديثى از امام سابق برسد و حديثى بر خلاف ان از امام لاحق دریافت کنیم، به كدام يك از آنها عمل كنيم؟ جواب این پرسش در ادامه حدیث آمده است. حدیث دهم که آخرین حدیث این باب است بازهم از امام صاق (ع) روایت شده است. این حدیث را عمر بن حنظله از امام صادق (ع) نقل میکند و از ایشان میپرسد: دو نفر از خودمان راجع به وام يا ميراثی نزاع دارند و نزد سلطان یا قاضي وقت به محاکمه میروند، آیا اين عمل جايز است؟ در ادامه امام (ع) به عمر بن حنظله جواب میدهد. «قَالَ: مَن تَحَاکَمَ إلَیهِم فِی حَقّ أَو بَاطِلٍ فَإِنّمَا تَحَاکَم إِلَی الطَاغُوتِ وَ مَا یَحکُمُ لَهُ فَإنّما یأخُذُ سُحتاً وَ إن کانَ حقّا ثَابِتاً لَهُ لِأنَّهُ أخَذَه بِحُکمِ الطَّاغُوتِ و ...». این حدیث قدر طولانی است و امام (ع) در این حدیث امور را بر سه قسم تقسیم کردهاند: اول، امری که درستی و هدايت آن روشن است و بايد پيروی شود. دوم، امری که گمراهي ان روشن است و بايد از آن پرهيز شود. سوم، امری که مشکل و مشتبه است و بايد برای دريافت حقيقت او به خدا و رسولش ارجاع شود.
کلیدواژه: کتاب فضیلت علم، باب «اختلاف الحدیث» (روایات 7 ـ 10).