گزیده درس پنجاه و هفت
استاد در دو درس گذشته بخشهای زیادی از روایت نخست باب حدوث عالم و اثبات محدِث از کتاب توحید را بررسی کرد و در این درس به ترجمه و تبیین ادامهای آن روایت میپردازد. سخن در این بود که امام صادق (ع) با فردی از اهل مصر به مباحثه پرداخت و بعد از بحث مقدماتی، وجود خداوند را با دلیل عقلی به اثبات میرساند. حضرت میفرماید: «أَ مَا تَرَى الشّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ اللّيْلَ وَ النّهَارَ يَلِجَانِ فَلَا يَشْتَبِهَانِ وَ يَرْجِعَانِ قَدِ اضْطُرّا لَيْسَ لَهُمَا مَكَانٌ إِلّا مَكَانُهُمَا فَإِنْ كَانَا يَقْدِرَانِ عَلَى أَنْ يَذْهَبَا فَلِمَ يَرْجِعَانِ وَ إِنْ كَانَا غَيْرَ مُضْطَرّيْنِ فَلِمَ لَا يَصِيرُ اللّيْلُ نَهَاراً وَ النّهَارُ لَيْلًا اضْطُرّا وَ اللّهِ...» مگر خورشيد و ماه و شب و روز را نمیبينی كه به افق در آيند، مشتبه نشوند، بازگشت كنند ناچار و مجبورند مسيری جز مسير خود ندارند، اگر قوه رفتن دارند؟ پس چرا برمیگردند، و اگر مجبور و ناچار نيستند چرا شب روز نمیشود و روز شب نمیگردد؟ اى برادر اهل مصر بخدا آنها براى همیشه (به ادامه وضع خود ناچارند و آنكه ناچارشان كرده از آنها فرمانرواتر (محكمتر) و بزرگتر است. زندیق گفت: راست گفتى. سپس امام (ع) فرمود: اى برادر اهل مصر به راستى آنچه را به او گرویدهاید، گمان مىكنید كه دهر است، اگر دهر مردم را میبرد چرا آنها را بر نمىگرداند و اگر بر مىگرداند چرا نمىبرد؟ اى برادر اهل مصر همه ناچارند، چرا آسمان افراشته و زمین نهاده شده چرا آسمان بر زمین نمیافتد، چرا زمین بالاى طبقاتش سرازیر نمىگردد و آسمان نمىچسبد و كسانی كه روى آن هستند به هم نمىچسبند؟ بعد از اینکه استدلال امام (ع) به پایان میرسد، آن زندیق به دست امام ایمان میآورد و گفت: خدا كه پروردگار و مولای زمين و آسمان است آنها را نگه داشته است. در مجموع امام (ع) در گفتگویی که با زندیق داشته است، وارد سخنان و استدلال طولانی نشده؛ بلکه از رهگذر پرسش سئوالهای کوتاه از زنديق، وی را براساس جوابهای خودش محكوم كرد و از نظر استاد، اين بهترين روش گفتگو و جدال به احسن است.
کلیدواژه: کتاب توحید، باب «حدوث العالم و اثبات المحدِث» (روایت 1).