گزیده درس هشتاد و شش
بحث در این بود که خدای تبارک و تعالی جسم، شکل و صورت ندارد و او متعالی از اجسام، اجزاء، اشکال و صور است. استاد درس را با بررسی روایت چهارم «باب النهی عن الجسم و الصورة» آغاز میکند که از امام کاظم (ع) میباشد. محمد بن حكيم مىگويد: براى موسى بن جعفر (ع) سخن هشام بن سالم جواليقى را حكايت کردم كه خدا را جسم مىداند، امام (ع) فرمود: بهراستى چيزى شبيه خداوند نيست چه دشنام و ناسزائى بزرگتر از اين ياوهسرایى، كسى كه آفريننده همه چيز است، به جسم بودن يا صورت يا وضع مخلوق يا محدوديت يا به داشتن اندام وصف كند، خدا بسيار از اين گفتار برتر است. روایت پنجم از ابوالحسن (ع) است که ابن فرج میگويد: به حضرت ابوالحسن (ع) نوشتم درباره قول هشام بن حكم كه خدا را جسم میداند و هشام بن سالم كه وی خدا را صورت میداند، پرسيدم: حضرت نوشت: سرگردانى حيرتزده را از خودت دور كن و از شيطان به خدا پناه ببر، اين گفتار، گفتار آن دو هشام نيست. روایت ششم قدری طولانی است و آن را یونس بن ظبیان از امام صادق (ع) نقل کرده است. یونس بن ظبيان مىگويد: خدمت امام صادق (ع) رسيدم و به آن حضرت عرض كردم كه هشام بن حكم گفتار ناهنجارى دارد و من چند كلمهاش را به اختصار براى شما بازگو مىكنم. او معتقد است كه خدا جسم است؛ زيرا اشياء دو قسماند: جسم، و اثر و كار جسم، و نمىشود كه صانع، فعل و اثر باشد؛ ولى جایز است كه فاعل باشد. در ادامهی این روایت، امام (ع) به یونس بن ظبیان مفصل جواب میدهد. استاد در ادامه روایات هفتم و هشتم را هم توضیح میدهد و از جمله در روایت هفتم، حسن بن عبدالرحمن حِمّانی میگويد: خدمت امام کاظم (ع) عرض كردم، هشام بن حكم بر این عقيده است خدا جسمى است كه هیچ چيزى مانند او نيست. او دانا، شنوا، بينا، توانا، متكلم و ناطق است و كلام و قدرت و علم عين ذات هستند و هيچ كدام از آنها مخلوق نيست. حضرت فرمود: خدا او را بكشد؛ مگر نمىداند كه جسم محدود است و كلام غير متكلم است، پناه مىبرم به خدا و در حمايت او از اين سخن بيزارى میجويم. خدا نه جسم است، نه صورت و نه محدوديت و هر چيز جز او مخلوق است ...
کلیدواژه: کتاب توحید، باب «النهی عن الجسم و الصورة» (4 ـ 7).