گزیده درس هشتاد
بحث در رابطه با ابطال رؤیت خدای متعال است که تا هنوز یازده حدیث از مجموع دوازده حدیث این باب مورد بررسی قرار گرفته است. استاد میلانی روایت دوازدهم را در این درس ترجمه و تبیین میکند که این روایت قدری طولانی و در عین حال همانند روایات گذشته دارای محتوای بسیار بلند و عالی است. هشام بن حکم میگوید وسیله درک هر چیزی دو ابزار است: یکی حواس (اعم از ظاهر و باطن) و دیگری دل است. سپس ایشان وسیله ابزار را به سه نوع تقسیم میکند: ادراک به وسیله مداخله، ادراک به وسیله تماس و چسپیدن و ادراک بدون مداخله و تماس و آنگاه هر کدام از این سه تا را با مثال توضیح میدهد. ادراك به وسيله داخل شدن در صداها و بوئيدنيها و چشيدنيهاست؛ ولی ادراك به وسيله لمس كردن و سودن در شناخت اشكال هندسى مانند مربع و مثلث و نيز در شناخت نرمى و زبرى و گرمى و سردى است. ادراك بىدخول و سودن با چشم است؛ زيرا كه چشم اشیاء را درك مىكند بدون لمس و دخول نه در جانب خود و نه در جانب آنها ادراك به ديده، راهى دارد و سببى، راهش هوا است و سببش روشنى و نور، هرگاه راه آن وصل باشد ميان چشم و شيء منظور، و سبب آن هم موجود باشد، ديده آنچه را كه از رنگها و اشخاص باشد درك مىكند و چون ديده متوجه چيزى شود كه راه نداشته باشد برمىگردد و منعكس مىشود و پشت سرش را نشان مىدهد مانند كسى كه در آينه نظر كند چون ديده او در آينه نفوذ نتواند كرد و راه عبور ندارد برمىگردد و پشت سرش را نشان مىدهد زيرا راه نفوذ ندارد و همچنين كسى كه در آب زلال نظر كند، بينائى او برمىگردد و پشت سرش را نشان مىدهد زيرا راه نفوذى براى چشمش نيست. اما دل، تسلط او به وسيله هواست و فضاى جهان است كه درك مىكند و بىجزا مىگذراند و اگر دل را به آنچه كه در فضا نيست وادار سازند برگشت كند و پشت سرش را از آنچه در جهان است ببيند. بنابراين سزاوار نيست كه عامل دلش را براى آنچه كه در فضا نيست وادار كند و آن شناختن خداوند است. زيرا كسى كه چنين كند غير آنچه كه در فضا نيست درك نكنند همانطور كه درباره چشم گفتيم، خدا بزرگتر از اين است كه مانند مخلوق خود باشد.
کلیدواژه: کتاب توحید، باب «فی ابطال الرؤیة» (روایت 12).