گزیده درس دوصد و چهل و پنج
بحث در رابطه با روایت چهاردهم باب «الإشارة و النص على أبيالحسن الرضا (ع)» است و در درس قبلی قسمتی از این حدیث ترجمه و تبیین گردید. در واقع این روایت بازتابدهندهای گفتگوی راوی، یعنی يزيد بن سليط زيدى با امام کاظم (ع) در مسیر عمره است. راوی خدمت امام (ع) عرض میکند که پدرتان امام صادق (ع) در مورد جانشین خود سخن گفت و شما هم در مورد امام بعد از خود برای ما سخن بگویید. این درس از این عبارت شروع میشود: «قَالَ يَزِيدُ فَجَاءَنَا مَنْ لَمْ نَسْتَطِعْ مَعَهُ كَلَاماً قَالَ يَزِيدُ فَقُلْتُ لِأَبِي إِبْرَاهِيمَ ع فَأَخْبِرْنِي أَنْتَ بِمِثْلِ مَا أَخْبَرَنِي بِهِ أَبُوكَ (ع) فَقَالَ لِي نَعَمْ إِنَّ أَبِي ع كَانَ فِي زَمَانٍ لَيْسَ هَذَا زَمَانَهُ ...» گفتگو میان امام (ع) و راوی ادامه داشته است که یزید میگوید: در آن هنگام شخصى وارد شد كه با بودن او نميتوانستيم سخنى بگوئيم. بعد از این که آن فرد مزاحم دور میشود، يزيد خدمت امام کاظم (ع) عرض میكند: مانند خبرى كه پدرت؛ امام صادق (ع) به من فرمود، شما هم بفرمائيد. امام فرمود آرى، پدرم در زمانى بود كه مانند اين زمان نبود (يعنى در اين زمان بايد تقيه كرد). در ادامه بعد از اینکه امام (ع) سخنی را از جد بزرگوارش پیامبر گرامی اسلام نقل میکند، میفرماید: اگر امر امامت از روى محبت و دوستى ميبود كه اسماعيل از تو نزد پدرت محبوبتر بود، ولى امام از جانب خداوند تعيين مىشود، سپس موسى بن جعفر (ع) فرمود: من تمام فرزندان زنده و مردهام را به نظر آوردم، آنگاه اميرالمؤمنين (ع) به پسرم على اشاره كرد و فرمود: اين سرور آنهاست: او از من و من از اويم و خدا با نيكوكارانست.
کلیدواژه: کتاب حجت، باب «الإشارة و النص على أبيالحسن الرضا (ع)» (روایت 14).