گزیده درس هفتاد و پنج
درس هفتاد و پنج از «قال: و المؤثّر یفید البقاء بعد الاحداث»، شروع شده است و تا «یمکن استنادُه الی المختار»، ادامه دارد. بحث در بارهی این مسئله بود، مؤثر و ایجادکنندهیی که ممکن را در هنگام حدوث ایجاد کرده است، آیا آن ممکن در بقاء هم نیاز به مؤثر دارد یا نه؟ متکلمان در این مسئله به دو دسته تقسیم شدهاند: یک دسته، اعتقاد دارند که علت نیاز امکان است، چون امکان هیچگاه از ممکن الوجود جدا نمیشود، مؤثر در لحظهی حدوث احداث میکند و در لحظات بقاء، ابقا مینماید و از این جهت ممکن همیشه نیاز به مؤثر دارد. دسته دوّم، اعتقاد دارند که اینکه ممکن الوجود تنها در لحظهی وجود نیاز به مؤثر دارد و بعد از آن نیاز ندارد. سپس استاد میلانی به حاشیه استاد حسنزاده آملی ذیل عبارت «صار به باقیاً لا فی الذی کان باقیاً/ ص 119» اشاره میکند و آنگاه آن را مورد نقد قرار میدهد. در ادامه استاد میگوید که در اینجا یک بحث اساسی مطرح شده است که از مباحث کلیدی کشف المرام فی شرح تجرید الاعتقاد است. این بحث اشاره به این بحث دارد که مبنای فلسفه را از کلام جدا میکند، چون فلاسفه اعتقادا دارند که عالم هم قدیم است و هم مخلوق خداوند میباشد، در حالیکه متکلمان چنین سخنی را قبول ندارد.
کلیدواژه: نیازمندی بقای ممکن به مؤثّر.