گزیده درس هشتاد و سه
درس هشتاد و سه از «قال: و حقیقة کل شیءٍ واحدة و مغایرة لما یعرضُ لها ...»، شروع شده است و تا «و قید الوحدة زائد فیجب حذفه»، ادامه دارد. این درس در ادامهی درس قبلی در بارهی مسئله اوّل بحث میکند. مرحوم خواجه میفرماید: حقیقت هر شئ، واحد است که مغایر با اعتباراتی میباشد که بر او عارض میشود. چنانچه حقیقت آن شئ، واحد نباشد و نیز با آن اعتبارات مغایر نباشد، صدق بر چیزهایی که منافی با آن است، نمیکرد. مرحوم علامه حلی، این کلام مرحوم خواجه را توضیح میدهد که هر چیزی یک حقیقتی دارد که آن حقیقیت خودش است، مانند اینکه انسانیت یک حقیقت است که انسان به خاطر آن حقیقت انسان است و این حقیقت مغایر است با تمام اعتباراتی که بر او عارض میشود. به این معنا که آن اعتبارات غیر از ذات انسان است؛ زیرا در مفهوم انسان، وجود و عدم، وحدت و کثرت و غیره داخل نیست. مرحوم خواجه در ادامه میفرماید: چنانچه هر ماهیتی با هر عارضی مورد ملاحظه قرار گیرد، مقابل ضد آن عارض است؛ مثلاً اگر ماهیتی به عنوان انسان فرض شود، این بر درخت صدق نمیکند. یا اگر ماهیت انسان را به عنوان واحد فرض شود، بعد از آن بر ماهیت انسان کثیر صدق نمیکند. بعد میفرماید ماهیت هر چیزی از حیث ذاتش فقط خودش است و آن قیود، صفات و اعراضی که بعداً بر او عارض میشود، دخیل نیست. مثلاً اگر پرسیده شود که انسان من حیث انسان واحد، کثیر و ... است؟ در جواب «نه» گفته میشود.
کلیدواژه: حقیقت هر چیزی.