گزیده درس صد و ده
درس صد و ده از «الفصل الثالث فی بقیة الاحکام الاجسام»، شروع شده است و تا «المسألة السادسة، فی انّ الاجسام حادثة/ ص 259»، ادامه دارد. استاد میلانی میفرماید: این فصل دربردارندهی مباحث مهم کلامی است و نقطه تباین ادیان با ملاحده و زنادقه است، چون اینها عالم را ازلی میدانند و دارای نقطه شروع و حدوث نمیدانند و اعتقاد به آفرینندهیی ندارند. امّا، ادیان و به تبع آنها متکلمان دلایل روشنی آوردهاند که این عالم در ازل نبوده و دارای نقطه شروع و حدوث میباشد و خداوند را خالق آن میدانند. مسئله اوّل راجع به این مسئله بحث میکند که عالم اجسام نمیتواند بینهایت باشد. قبلاً اشاره شد که به تعریف حقیقی به تمام ماسویالله در علم کلام جسم گفته میشود، چون به چیزی اطلاق میگردد که دارای زمان باشد. مرحوم علامه فرموده است: مرحوم خواجه به دو وجه برای اثبات مدعایش استدلال کرده است. استاد میلانی اشارهی گذرا به حاشیه استاد حسنزاده آملی ذیل عبارت «فی تناهی الاجسام/ ص 255» میکند. استاد میلانی، مسئله اول را به صورت کامل تطبیق نمیکند و از مسائل دوّم، سوم، چهارم و پنجم هم میگذرد. مسئله ششم در بارهی این است که تمام اجسام حادث میباشد. در واقع، مرحوم خواجه میفرماید که تمام عالم جسمانی حادثاند، چون که از جزئیات متناهیه جدا نیست. به این معنا، که هم مجموع جزئیات متناهی است و هم فرد فردشان حادث است. به همین جهت هر موجودی یا متحرک یا ساکن است
کلیدواژه: تناهی اجسام.