گزیده درس صد و هشتاد و یک
درس صد و هشتاد و یک از «قال: بخلاف الجرح ثم التداوی و المعاوضات و الشّکر باطل»، شروع شده است و تا «لهم کمالات الاّ بالتعاضد و التعاون، .../ ص 440» ادامه دارد. بحث در این بود که چرا خداوند انسان را تکلیف کرده است؟ یک جواب اجمالی داده شد که بعد از اینکه علم و حکمت باری تعالی ثابت شد و با توجه با آن همین که خداوند برای انسان تکلیف برگزیده است، این نشان میدهد که تکلیف به نفع انسان است. جواب دیگر این بود که نفس امتحان، ورزیده شدن و بدست آوردن کمالات اختیاری موجب سرور و لذتهای فوقالعاده برای انسان است و چنانچه تکلیف و امتحان از روی اختیار و انتخاب نباشد انسان از آن لذتها محروم میشود. در اینجا کسانی که حسن تکلیف را قبول ندارند، به دلایل مرحوم خواجه و علامه اشکالاتی کردهاند که مرحوم خواجه و مرحوم علامه به آن اشکالات پاسخ میدهند. قبلا اشاره شد اینکه خدا به انسان تکالیف بدهد و سپس پاداش بگیرد و یا استحقاق پاداش پیدا کند، این حسن دارد. مثلاً برخی اشکال میکند که این نوع پاداش دادن به منزلهی معاوضات است و در حقیقت این عمل مانند این کار است که انسان دست دیگری را بشکند و سپس او را مداوا کند. مرحوم خواجه از این شبهات پاسخ میگوید و مرحوم علامه آن پاسخها را به تفصیل شرح میدهد. در ادامه مرحوم خواجه میفرماید: تکالیف باید وجود داشته باشد، زیرا انسانها زندگی اجتماعی دارند و نیازمند به قوانین میباشند و باید مصالحشان را درک کنند. در اینجا آن کسی که منافع خودش را در نظر نمیگیرد و به کسی ظلم نمیکند، او باید برای انسانها قانون و تکلیف وضع نماید.
کلیدواژه: پاسخ به اشکال.