گزیده درس صد و شصت و سه
درس صد و شصت و سه از «المسأله التاسعة عشرة، فی نفی المعانی و الاحوال و الصفات الزائدة فی الاعیان»، شروع شده است و تا «هذا المعنی عنه تعالی انتفت الرؤیة»، ادامه دارد. مرحوم خواجه در مسئله نوزدهم بیان میکند که واجب الوجود بودن نفی معانی، احوال و صفات را بر ذات خداوند اقتضا میکند. مرحوم علامه این سخن مرحوم خواجه را تبیین میکند و سپس هر کدام از معانی، احوال و صفات زائد را توضیح میدهد و در ضمن به نظرات اشاعره و معترله و غیره نیز میپردازد. مسئله بیستم در ارتباط با عدم رؤیت خداوند بحث میکند و واجب الوجود بر نفی دیده شدن خداوند دلالت میکند. مرحوم علامه میفرماید: اکثر عقلاء دیده شدن خداوند را محال میداند؛ ولی مجسمه رؤیت او را ممکن دانسته است. اشاعره با تمام عقلا در این مسئله مخالفت کرده است و گمان کرده است که خداوند با آنکه مجرد است، ولی در عین حال دیدنش ممکن میباشد. در ادامه مرحوم علامه بر عدم رؤیت خداوند استدلال میکند. استاد میلانی در اینجا به حاشیه استاد حسنزاده آملی ذیل عبارت «قال: والرؤیة/ ص410» میپردازد و آن را نقد میکند.
کلیدواژه: عدم رؤیت خداوند.