گزیده درس هشتاد و هفت
درس هشتاد و هفت از «قال: و هما یقومان بانفسهما و قد یفتقران الی المحل»، شروع شده است و تا «و الصورة المحتاجة فی تشخصها الی المادة»، ادامه دارد. بحث در بارهی بسیط و مرکب بود و در اینجا مرحوم خواجه میفرماید: این دو گاهی قایم به نفس خودشان هستند، مانند سنگ که مرکب است وجودش در نفس خودش است، بر خلاف رنگ که وجودش قایم به سنگ است. امّا، بسیط که وجودش قایم به نفساش باشد مانند همان عقول مجردهی تخیلی فلاسفه است که استاد میلانی وجود آن را ذاتاً محال میداند. گاهی این دو نیاز به محل دارند که استاد مثالهای مختلفی برای آن ارائه میدهد. ایشان در اینجا فقط به عبارات مرحوم خواجه میپردازد و شرح مرحوم علامه حلی را تطبیق نمیکند. استاد در ادامه به سراغ مسئله چهارم میرود که در بارهی احکام جزئی است. مرحوم خواجه میفرماید: به ناچار هر جزئی به اجزاء دیگر نیاز دارد و الاّ مرکب بدست نمیآید، البته شمول آن به یک اعتبار امکان ندارد. مثلاً پدر و پسر به همدیگر نیاز دارد، نه اینکه هر دو از حیث پدر بودن به همدیگر احتیاج داشته باشند، چون امکان ندارد. بلکه پسر به پدر از حیث پدربودن و پدر به پسر از حیث پسربودن احتیاج دارد. استاد میلانی در این مسئله نیز شرح مرحوم علامه را نمیخواند و تنها به عبارات مرحوم خواجه اکتفاء میکند.
کلیدواژه: انقسام ماهیت به بسیط و مرکب.