گزیده درس صد و هفتاد و هفت
درس صد و هفتاد و هفت از «قال: و الذمُّ فی إلقاء الصبیّ علیه لا علی الإحراق»، شروع شده است و تا «بطل استناد الکائنات باجمعها الی القضا و القدر» ادامه دارد. در اینجا مرحوم خواجه به شبههی اشاعره پاسخ میدهد. شبهه این است که مدح و ذم دلالت بر علم به استناد فعل متولد به انسان نمیکند، چون ما شخص را بر فعل متولد مذمت میکنیم با آن که میدانیم آن فعل به غیر او مستند است، مثلاً کسی که طفلی را در آتش میاندازد، و او را مورد مذمت قرار میدهیم، با آنکه میدانیم سوزانندهی آن کودک خدا است. مرحوم خواجه پاسخ میدهد که مذمت فرد به خاطر انداختن طفل در میان آتش است نه بر سوزاندن آتش. مسئله هشتم در بارهی قضا و قدر است. مرحوم خواجه در ابتدا مقصود از قضا و قدر را تبیین مینماید و بعد از آن مرحوم علامه در قدم اوّل به معنای قضا و قدر میپردازد، سپس این پرسش را مطرح میکند که منظور از اینکه اشعری میگوید: خداوند کارها و اعمال بندگان را قضا و تقدیر کرده است، چیست؟ آنگاه دو فرض را به تصویر میکشد و جواب اشعریها را بیان میدارد و بعد از آن، معنای قضا و قدر را با حدیث اصبغ بن نُباته از گفتار امام علی (ع) مستند میسازد.
کلیدواژه: معنای قضا و قدر.