گزیده درس صد و پنجاه و چهار
درس صد و پنجاه و چهار از «قال: و لا یستدعی العلمُ صوراً مغایرة للمعلومات عنده ...»، شروع شده است و تا «لزمت باعتبار حصول صور فی ذاته تعالی عن ذلک»، ادامه دارد. در اینجا علم را به حصولی و حضوری تقسیم کرده است و سپس آن دو را تعریف نموده است. بر این اساس اشکال شده است که علم صورتی برابر با معلوم در عالم است. پس اگر خدا به ماهیات دیگر علم داشته باشد لازم میآید که صورتهای آن معلومها در ذات خداوند حاصل شده باشد، ولی این امر مستلزم چیزهایی است که همگی باطل میباشد. مثل اینکه خداوند متکثر و مرکب باشد، قابل و فاعل باشد و ... مرحوم خواجه و مرحوم علامه به همین اشکال پاسخ میدهد.
کلیدواژه: اشکال بر علم خداوند.