کتاب اصول فقه مرحوم مظفر:
این درس اختصاص دارد به علامات حقیقت و مجاز. کارشناس محترم در آغاز به تبیین حقیقت و مجاز پرداخته و می گوید: انسان دو حالت دارد: یک مرتبه انسان یقین دارد که این لفظ برای این معنا وضع شده است. درصورت استعمال این لفظ در این معنا حقیقی و قرینه ای هم لازم ندارد و استعمال این لفظ درغیر این معنا مجازی است و احتیاج به قرینه دارد. استعمال لفظ در معنای حقیقی هیچ وقت قرینه لازم ندارد مگر این که در مشترکات به کار رفته باشد که در این صورت قرینه لازم است.
سپس به تبیین این پرسش که از کجا بدانیم که این لفظ برای این معنا وضع شده است؟ به بیان پاسخ آن پرداخته اینکه علما دلائل متعدد ذکر نموده ولی مرحوم مظفر فقط دو دلیل برای آن مطرح نموده است یک مرتبه انسان از تصریح اهل لغت یقین پیدا می کند. یک مرتبه خود انسان اهل لغت است. این ها در استنباط حکم شرعی خیلی اثر دارد. در واقع برای دانستن اینکه این لفظ برای این معنا وضع شده است سخن اهل لغت و خود شخص از اهل لغت بوده باشد. حجت می باشد.
اما گاهی انسان شک می کند که این لفظ برای این معنا وضع شده یانه؟ در پاسخ این پرسش علماء دوازده علامت ذکرنموده است اما مرحوم مظفر فقط سه علامت برای کشف حقیقت بیان داشته است:
تبادر و عدم تبادر
اطراد و عدم اطراد
صحت حمل و عدم صحت حمل
برخی از علما آن ها را رد نموده اند و برخی دیگر آن ها را پذیرفته اند. در ذیل هرکدام پرسش و پاسخ های مطرح شده است.
مهمترین مباحث این درس:
تبادر و عدم آن. اطراد و عدم آن. صحت حمل و عدم آن. علامت های حقیقت. علامت های مجاز. استعمال لفظ در معنای حقیقی. استعمال لفظ در معنای مجاز.