کتاب اصول فقه مرحوم مظفر:
این درس اختصاص دارد به موارد اجمال. کار شناس محترم در این درس به تبیین موارد چند از اجمال پرداخته است. مورد اول: آیه سرقت: وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما در این آیه دو قول است: قول اول: این آیه مجمل است یا از ناحیه قطع یا از ناحیه ید. از جهت قطع مجمل است، چون قطع دو معنا دارد: 1. جدا کردن. 2. زخمی کردن. قول دوم: این آیه مجمل نیست، چون متبادر از قطع، جدا کردن است و کسی که وقتی پوست دستش را بریده، می گوید دستم را قطع کردم، در معنای خودش به کار رفته است. مورد دوم: جملاتی که با لای نفی جنس شروع می شود، مجمل است، مثل لا صلاة الا بطهور، مثلا اگر کسی طهارت نداشته باشد، به عملی که انجام می دهد، نماز گفته می شود. درباره این جملات، سه نظریه است: نظریه اول: این جملات مجمل هستند. چون در این جملات، نفی ماهیت شده است. نظریه دوم: درباره الفاظ عبادات و معاملات، دو قول است که بدان پرداخته است. نظریه سوم: لا در این جملات، لای نفی جنس است و لای نفی جنس نیاز به اسم و خبر دارد و خبر لا در این جملات حذف شده است و باید خبری را تقدیر گرفت، حال اگر قرینه بر خبر محذوف باشد این جملات مبین است و الا جملات مجمل است.
مهمترین مباحث این درس:
موارد اجمال. اجمال در آیه وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما. دو معنای قطع. اجمال جملاتی که با لایی نفی جنس شروع می گردد.