کتاب اصول فقه مرحوم مظفر:
این درس نیز اختصاص دارد به مشتق. کار شناس محترم در آغاز به تبیین نزاع مشتق در باره اسم زمان پرداخته به این صورت که مشتقات به لحاظ مبادی، صدق و عدم صدق سه قسم است: قسم اول: مبدا مشتق از امور فعلیت دار است مانند قائم، صدق قائم وقتی است که شخص واقعاً ایستاده باشد و عدم صدق آن وقتی است که شخص نه ایستاده باشد. قسم دوم : مبدا مشتق از ملکات است مانند فقیه، صدق فقیه در صورتی است که شخص ملکه فقاهت را دارا است و عدم صدق فقاهت در صورتی است که این ملکه را از دست بدهد نه اینکه مثلاً بخوابد. قسم سوم: مبدا مشتق از حرفه ها و صناعت هاست مانند خیاطی صدق این مشتق وقتی است که شخص شغل مزبور را دارد و عدم صدق وقتی است که شغلش را کنار بگذارد نه اینکه مثلاً در خانه بخوابد. سپس به تبیین دیدگاه مرحوم مظفر پرداخته اینکه
مشتق در متلبس به مبداء حقیقت است و در غیر آن مجاز به دو دلیل: دلیل اول: تبادر زیرا وقتی میگویم زید قائم است معنایی که به ذهن تبادر میکند این است که او الآن ایستاده است. دلیل دوم صحت سلب: زیرا به کسی که الان نشسته است و قبلا ایستاده بوده می توان گفت او ایستاده نیست.
مهمترین مباحث این درس:
اقسام مشتق بلحاظ مبادی. مشتق در متلبس بمبدأ حقیقت ودر غیر آن مجاز. تبادر و صحت سلب.