کتاب اصول فقه مرحوم مظفر:
این درس اختصاص دارد به اجزاء در عمل به اصل با کشف خلاف قطعی. کار شناس محترم در آغاز به تبیین اجزاء در اصل عملی پرداخته است. مثلا در حضور معصوم، نماز جمعه، وجوب تعیینی بوده و در زمان غیبت شک می کنیم که واجب است یا خیر استصحاب وجوب می کنیم و بعد نماز جمعه می خوانیم و کشف خلاف می شود که نماز ظهر قطعا واجب بوده است. در اینجا دو نظریه است:مشهور: عملی که بر طبق اصل انجام گرفته، مجزی نیست. چون:از طرفی، شارع مقدس، اصل عملی را در ظرف جهل به واقع، حجت و دلیل قرار داده است تا اصل عملی، علاج مقطعی برای رفع تحیر باشد. از طرف دیگر، بعد از انکشاف خلاف یقینا، آنچه واقع است، انجام نداده است و آنچه انجام داده است، واقع نیست. بنابراین اجزاء معقول نیست. صاحب کفایه: عملی که بر طبق اصل انجام گرفته است، مجزی است، چون: مرحله اول: به لا صلاة الا بطهور، دلیل شرط و به لا تنقض الیقین، دلیل اصل گویند. مرحله دوم: دلیل حاکم، گاهی دلیل محکوم را ضیق می کند و گاهی توسعه می دهد. مرحله سوم: بعد از انکشاف خلاف، کشف نمی شود که عملی که انجام گرفته است، فاقد شرط بود است.
مهمترین مباحث این درس:
اجزاء در اصول عملیه با کشف خلاف قطعی. دیدگاه متأخرین. دیدگاه متقدمین. دیدگاه صاحب کفایه.