گزیده درس بیست و پنج
گفته شد که باب دوّم راجع به مفاهیم است. در حقیقت مفاهیم آن صورتهای ذهنی است که انسان از اشیاء دارد و مدلول الفاظ است. این صورتهای ذهنی که انسان از اشیاء دارد، در یک حصر عقلی به دو قسم کلی و جزئی تقسیم میشود. کلی مفهومی است که صدق آن بر بیش از یک فرد ممکن و جائز است، مانند انسان که بر افرادش قابلصدق است. جزئی مفهومی است که صدق آن بر بیش از یک فرد محال و ممتنع است و به این نوع جزئی، جزئی حقیقی هم گفته میشود. استاد در این درس به شش نوع کلی اشاره میکند و آن را با مثال توضیح میدهد. مرحوم مظفر معتقد است که لازم نیست مصادیق کلی بالفعل موجود باشد و گاهی عقل یک مفهوم کلی را تصور میکند و جزئیاتی برای آن فرض مینماید. یا در مواردی مفهوم کلی به گونهای است که حتی تحقق یک فرد آن هم در خارج محال است، مانند شریک خدا یا گاهی مفهوم کلی به شکلی است که تنها یک فرد در خارج دارد، مانند واجب الوجود. به همین دلیل، مرحوم مظفر بر تعاریف کلی و جزئی، قید «و لو فرض» را اضافه میکند: «فالجزئی: مفهوم یمتنع صدقه علی کثیر و لو فرض، و الکلی: لا یمتنع ... و لو فرض.»
کلیدواژه: مفهوم کلی و جزئی