گزیده درس دوصد و چهل و شش
بحث در بارهی نسبت شعر و اخلاق است. در درس گذشته بیان شد که یکی از مباحث مهم از منظر دینی نسبت شعر و اخلاق است و در منابع دینی نسبت به شعر نگاه منفی وجود دارد و مثل تینکه شعر یک پدیدهی منفی و ضد ارزشهای اخلاقی است. گفته شد که ارسطو شعر را فارغ از اخلاق تصور میکند و شاعر را ملتزم به آموزهها و ارزشهای اخلاقی نمیداند. وقتی شعر در فضای دینی مطرح میشود، در آن، اخلاق به یک مسئله بدل میشود و یک شاعری که به ارزشهای اخلاقی اعتقاد دارد نمیتواند ارزشهای دینی و اخلاقی را نادیده بگیرد. با توجه به این مطلب این سئوال مطرح شده که کلام «اکذبه اعذبه: شعر هرچه دروغتر باشد، شیرینتر است»، این را چگونه میتوان با اخلاق جمع کرد؟ به دیگر سخن، یک شاعر مجاز است که بتواند از اغراق و آرایهها در شعر استفاده کند؟ مرحوم مصنف، کذب در شعر را به دو معنا تفسیر میکند: اوّل، کذب در مراد جدی انجام گیرد، این قطعاً دروغ است و ضد اخلاق میباشد. دوّم، شاعر در مراد استعمالی گرفتار کذب شود، چنین دروغی امر ناپسند نیست. به این معنا شاعر در شعر خود از اغراق و آرایهها استفاده میکند و همانند یک کاریکاتوریست که بینی انسانی را بزرگ یا کوچک رسم میکند یا عاشق کمر معشوقهاش را به تار باریکی تشبیه میکند، این روایت مبالغهآمیز همراه با بزرگنمایی یا کوچکنمایی است و این از نظر دینی امر ناپسندی نیست.
کلیدواژه: نسبت شعر و اخلاق.