گزیده درس سی و نُه
مرحوم مصنف میفرماید: وقتی گفته میشود «الانسان ضاحک»، چنین حملی را «حمل مواطات» یا حمل «هوهو» میگوید. معنایش این است که ذات موضوع همان محمول است و حمل کلیات خمس بر یکدیگر و همچنین بر افراد و مصادیقشان از این نوع است. امّا نوع دیگری از حمل، «حمل اشتقاق» یا «حمل ذوهو» است که حمل ضاحک بر انسان، حمل اشتقاق است. چون نمیتوان گفت: «الانسان ضِحکٌ» و محمول را نمیتوان بدین صورت بر موضوع حمل کرد، بلکه باید از آن یک مشتق بگیرد یا اینکه واژه «ذو» را بر آن اضافه شود. مثلا باید گفت: «الانسا ضاحک» که «ضاحک» از «ضِحک» گرفته شده است و یا اینکه گفته شود «الانسان ذو ضحک: انسان دارای خنده است.» دلیل اینکه آن را حمل اشتقاق مینامد این است که تا اسمی مانند ضاحک از محمول [ضحک] مشتق نشود و یا لفظ «دارای» به آن اضافه نشود، نمیتوان آن را بر موضوع حمل کرد. لذا اشکال مستشکل به این دلیل بوده است که میان حمل مواطات و حمل اشتقاق فرق نگذاشته است و حال آنکه گفته شد که حمل کلیات خمس به حمل مواطات است نه حمل اشتقاق. در ادامه مرحوم مظفر در بارهی عروض بحث میکند و بیان میدارد وقتی گفته میشود «الف» بر «ب» عارض میشود؛ گاهی مقصود آن است که «الف» یک کلی بیرون از «ب» است که بر آن حمل میشود، مانند آنجا که گفته میشود: ضاحک بر انسان عارض میشود. گاهی مراد آن است که «الف» یک عرض است؛ یعنی موجودی است که وجودش لغیره بوده و نیازمند به موضوع و محلی است که در آن حلول کند، مانند آنجا که گرفته میشود: ضحک بر انسان عارض میشود. مقصود از عروض در بحث کلیات خمس، عروض به معنای حمل است.
کلیدواژه: حمل مواطات و حمل اشتقاق و عروض